فصل دو من هفت تا ددی دارم ❤🚫

#part_60

کوک:از توی هیولا کسی توقع بابا گفتن نداره

چشم غره ای رفتم ولی با رسیدن فکری به ذهنم با شیطنت پاشدم و به سمت کوک رفتم و روی پاهاش نشستم

آروم دستم رو بالا آوردم و روی خط فکش کشیدم و آروم آروم به سمت لبش بردم

شستم رو توی دهنش فرو کردنم و سرم رو سمت گونش بردم و با بدجنسی تمام محکم گونش رو گاز گرفتم

صدای دادش توی کل خونه پیچید که همراهش قهقه منم بلند شد اما هنوز همه توی شک کارم بودن

جونگ کوک:عوضیییییی تو پسر من نیستی هیولایی

من:میدونم اینم برای این بود که مطمئن شی بچه ی هیولام بیبی

محکم روی مبل پرتم کرد و نمایشی دستاش رو روی گردنم گذاشتم و با صدایی که خش افتاده بود گفت:کی بیبیه هاااا

من:جناب جئون جونگ کوک

با نشستن دستاش روی پهلوهام چشمام گرد شد و لبام از شدت خنده کش اومدن اما سعی کردم نخندم

بزور درحالی که خندم گرفته بود گفتم:من قلقلکی........

با فرو رفتن سرش رو توی بلیزم و نشستن لباش روی شکمم قهقه به هوا رفت و نتونستم خوددار باشم

(امیدوارم خوشتون بیاد و شب خوش😴❤)
00:20 1401/10/12

نویسنده: #ANIL
@dady_2021
دیدگاه ها (۱۷)

فصل دو من هفت ددی دارم❤🚫

فصل دو من هفت تا ددی دارم ❤🚫

فصل دو من هفت تا ددی دارم ❤🚫

فصل دو من هفت تا ددی دارم ❤🚫

قلب یخیپارت ۱۰از زبان ا/ت:غذامون تموم شد منم میخواستم برم دس...

"سرنوشت "p,20...زنی رو توی عمارت دیدم که بچه ی گوگولی و خجال...

آن سوی آینه P35در رو باز کردیم که یهو جونگ کوک افتاد (ویو ا....

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط