دختری از ایران
Part:6
جواب دادم:
+انیاواسیو؟؟(ادمین کره ای میشودد)
-سلام بانو
+اوه جونگکوک تویی؟؟
-اره وقتت ازاده امروز؟؟
+اوم اره ازاده چیکار داری؟
-ساعت ۸ بیا کافه ی ....
+باشه حتماا
-خداحافظ بانو
+خداحافظ
اون اون دقیقااا خواست برم باهاش سر قرارر؟؟ اصلا باورم نمیشه... ساعت ۶ و نیم بود ۳۰ مین استراحت کردم و بعدش اماده شدم. یه لباس مجلسی قرمز که تا زانو بود پوشیدم و یه ارایش کم کردم و موهام رو گوجه ای بستم. خیلی خوسگل شده بودم. (لباس ا/ت اسلاید ۳) ساعت شده بود ۷ و نیم پس سوار تاکسی شدم و رفتم اون کافه که کوک گفت.رفتم داخل کافه،کافه تاریک تاریک بود... یه نوری ته کافه بود.رفتم اونجا روی میز یک گل رز با یک حلقه بود... اینا همش ماله منه؟جونگکوک کو؟ یکدفعه برقا روشن شد و جونگکوک با یه کت و شلوار سیاه و یه عطر تلخ اومد جلو گفت:پس اومدی فرشته ی زمینی من؟؟
+اینا همش همش ناله منه؟(بغض سگی)
-ارع فرشته:>>
پریدم بغل جونگکوک و سفت بغلش کردم.
+خیلی ممنون تا حالا هیشکی اینکارو برام نکرده بود(گریه)
-گریه نکن بانو.حالا که من اینجام و اینکارارو برات کردم این تازه بخش خیلی کوچیکیه...
+واقعا؟
ویو کوک:
انگار خیلی خوشش اومده بود لباساش خیلی قشنگ بود ولی هنوز کوتاه بود. حلقه رو برداشتم و روی زانو نشستم و حلقه رو برداشتم و گفتم...
-حاضری بانوی من بشی؟(خاستگاری به سبک ادمیننن🤣)
+ارهه
حلقخ رو دستش کردم،پتشدم و دستام رو دور کمرش حلقه کردم.اونم دستاش رو دور گردنم گذاشت یه بوسه ی عمیق و طولانی رو شروع کردیم. بعد از ۸ مین جدا شدیم و نفس نفس میزدیم...
+خیلی دوستت دارم جونگکوک
-عاشقتم بیبی
و بغلش کردم
+کوک صدات کنم؟؟
-ارع عشقم از این به بعد وسایلتو جمع مبکنی میای خونه من
+واقعا جدی کوک؟؟
-اره الان سوار ماشین میشیم میریم خونه ی من
+پس وسایلم؟
-به بادیگاردا میگم برن بیارن
+باش
ادامه دارد
(اسلاید ۲ لباس ا/ت توی کنسرت)
دیدگاه ها (۷)

دختری از ایرانPart:7ویو ا/ت:رفتم و سوار ماشین شدم. تا میخواس...

دختری از ایرانPart:8-اینجاویو ا/ت:در اتاق رو باز کرد یه اتاق...

دختری از ایرانPart:5+وایی شمارشششش (کره ای دارن حرف میزنن)یک...

کاور عوض شددد

ویو کاترین به در تقه ای زدم و رفتم تو که با اقای جیون رو به ...

فیک کوک دختر کوچولوی من پارت ۳۰

سنگدلچپتر * 22 *رفتم توی اتاقم،تمام کمدم رو زیر و رو کردم تا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط