من‌ساکت‌بودم
ولی‌کور‌نبودم
همه‌چیزروخوب‌میدیدم
فقط‌بعضی‌وقتا‌هست‌که‌بنظرم‌سکوت...
جواب‌همه‌سوال‌هایی‌که‌تو‌ذهنم‌هست‌رو‌میده
نه‌خشونت...
این‌کارو‌هم‌بخاطر‌شما‌انجام‌نمیدم...
فقط‌این‌لطف‌رو‌درحق‌خودم‌انجام‌میدم
خیلی‌از‌چیزارو‌میریزم‌توخودم
تنها‌چیزی‌بود‌که‌از‌پدرم‌یادگرفتم‌
چون‌خب‌دخترا این‌کارو‌میکنن؛
وگفت‌هیچکس‌برای‌خیانت‌کردن‌دلیل‌نمیخواد
آدم‌همیشه‌باید‌بدترین‌هارو‌در‌نظربگیره‌پسر
حتی‌نسبت‌به‌نزدیکان‌خودش
اینجوری‌توی‌زندگی‌کمتر‌نا‌امید‌میشی؛
دیدگاه ها (۳)

دختر قصه ما حالش خراب این شبا>>> او کسیه که ذهنش شده از انتق...

بعضی شبا بخاطر سنگینی یه حس رو قلب و ریه هام نمیتونم بخوابم ...

دیگر توان نفس کشیدن نداشت به زمین ک پر از شیشه های شکسته بود...

فق بغلش آرامبخش منه @mobin200400

پدر ناتنی من...part:²⁹حالا بزرگ شده...فشار روانی و جسمی خیلی...

رمان j_k

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط