دختدی از ایران
part:17
___________صبح ساعت ۹_____________
ویو ا/ت:
از خواب با دل درد شدیدی پاشدم و فهمیدم بغل جونگکوکم.میخواستم پاشم که دلم درد گرفت و جیغ بلندی کشیدم فهمیدم .... هنوز تومه. جونگکوک با جیغم پاشد و ..... رو اروم از توم دراورد.
+اییییی وایییی دلمممم(داد)
-(بغلش کردم و دلش رو ماساژ میدادم) عزیزم،پرنسسم پاشو بریم حموم بهتر میشی...
+نمیتونم پاشم و راه برم(یکم با بغض)
-کمکت میکنم پاشو(دستشو گرفتم و بردمش تو حموم)
(منحرفااااا اس//مات بستون نبود الان میخواید تو حموم هم براتون بگمم؟ بریددد نمازتونو بخونید)
_________بعد از حموم ساعت ۹________
ویو کوک:
کمک ش کردم تا لباساشو بپوشه.بعد بردمش تو سالن و نشوندمش رو مبل.
-خب بیب بهتری؟
+اره بهترم...
-دلت هنوزم درد میکنه؟مسکن بیارم؟
+اره
رفتم براش مسکن و اب اوردم و
وقتی خورد بغلش کردم.
-مامان و بابات کی میان؟
+گوشیم کو؟
-اینجا
+دو سه ساعت دیگه...
-امروز به اجوما گفتم نیاد پس من غذا رو درست میکنم.
+نه نه نه خودم درست میکنم...
-با این وضعت؟
+دست گلی که شما به اب دادی!
-خوش نگذشت؟ خوب بود که!
+یکم...
-خبب پاشو یکم تمربن کنیم راه بری مامان بابات شک نکنن!
+کیس مارک هاتو چیکار کنم؟
-....فعلا پاشو
________یه ساعت بعد(صبحونه خوردن)_________
+به خدا بهتر از این نمیتونم راه برم..
-(خنده از ته دل)
+به چی میخندی؟
-اخه فرقی با پنگوئن نداری(خنده)
+هعیییییی!
(زنگ گوشی ا/ت)
ادامه دارد....
part:17
___________صبح ساعت ۹_____________
ویو ا/ت:
از خواب با دل درد شدیدی پاشدم و فهمیدم بغل جونگکوکم.میخواستم پاشم که دلم درد گرفت و جیغ بلندی کشیدم فهمیدم .... هنوز تومه. جونگکوک با جیغم پاشد و ..... رو اروم از توم دراورد.
+اییییی وایییی دلمممم(داد)
-(بغلش کردم و دلش رو ماساژ میدادم) عزیزم،پرنسسم پاشو بریم حموم بهتر میشی...
+نمیتونم پاشم و راه برم(یکم با بغض)
-کمکت میکنم پاشو(دستشو گرفتم و بردمش تو حموم)
(منحرفااااا اس//مات بستون نبود الان میخواید تو حموم هم براتون بگمم؟ بریددد نمازتونو بخونید)
_________بعد از حموم ساعت ۹________
ویو کوک:
کمک ش کردم تا لباساشو بپوشه.بعد بردمش تو سالن و نشوندمش رو مبل.
-خب بیب بهتری؟
+اره بهترم...
-دلت هنوزم درد میکنه؟مسکن بیارم؟
+اره
رفتم براش مسکن و اب اوردم و
وقتی خورد بغلش کردم.
-مامان و بابات کی میان؟
+گوشیم کو؟
-اینجا
+دو سه ساعت دیگه...
-امروز به اجوما گفتم نیاد پس من غذا رو درست میکنم.
+نه نه نه خودم درست میکنم...
-با این وضعت؟
+دست گلی که شما به اب دادی!
-خوش نگذشت؟ خوب بود که!
+یکم...
-خبب پاشو یکم تمربن کنیم راه بری مامان بابات شک نکنن!
+کیس مارک هاتو چیکار کنم؟
-....فعلا پاشو
________یه ساعت بعد(صبحونه خوردن)_________
+به خدا بهتر از این نمیتونم راه برم..
-(خنده از ته دل)
+به چی میخندی؟
-اخه فرقی با پنگوئن نداری(خنده)
+هعیییییی!
(زنگ گوشی ا/ت)
ادامه دارد....
- ۶.۴k
- ۱۳ تیر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۱۴)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط