#ورق_بزن.... #کپشن
سخته..غسالی رو میگم
اما من بهش نیاز دارم.. پولشو نمیگما، چون اصلا پولی کار نمیکنم، جهادی انجامش میدم.. بهش نیاز دارم واسه خاطر حال خودم،تا هر روز ببینم که دنیا جای موندن نیست.
یه بار که یه میت آوردن واسه غسل..یه پیرزنی بود که چهره ی آرومی داشت. گاهی وقتا بعضی از جنازه ها عجیب به دلم میشینن.. این خانوم جزو همون دسته بود.. غسل دادیم، بوی کافور اون روز اذیتم میکرد.. خیلی بوش تند و عجیب بود تا حدی که تپش قلب گرفتم و نفسم کند شده بود..
گفتم چیه مادر؟! .. چرا بی قراری؟
صوت زیارت عاشورا رو گذاشتم اما خودم
نتونستم طاقت بیارم و از غسالخونه زدم بیرون.
حالم که یه خورده جا اومد.. دوباره رفتم داخل، حس کردم بوی گلاب میاد. بویی که تمومی نداشت..آرامش عجیبی گرفتم.
به مادر مسافر نزدیک شدم و بوی گلاب بیشتر میشد..
عادتش رو نتونسته بود ترک کنه.. واسه همین بی قرار بود..
میفهمی که چی میگم؟!!....
#یاحسین
#اَللّهُمَّ_عَجِّــلْ_لِوَلِیِّکَـــ_الْفَـــرَج
#دختری_از_جنس_نور✨
سخته..غسالی رو میگم
اما من بهش نیاز دارم.. پولشو نمیگما، چون اصلا پولی کار نمیکنم، جهادی انجامش میدم.. بهش نیاز دارم واسه خاطر حال خودم،تا هر روز ببینم که دنیا جای موندن نیست.
یه بار که یه میت آوردن واسه غسل..یه پیرزنی بود که چهره ی آرومی داشت. گاهی وقتا بعضی از جنازه ها عجیب به دلم میشینن.. این خانوم جزو همون دسته بود.. غسل دادیم، بوی کافور اون روز اذیتم میکرد.. خیلی بوش تند و عجیب بود تا حدی که تپش قلب گرفتم و نفسم کند شده بود..
گفتم چیه مادر؟! .. چرا بی قراری؟
صوت زیارت عاشورا رو گذاشتم اما خودم
نتونستم طاقت بیارم و از غسالخونه زدم بیرون.
حالم که یه خورده جا اومد.. دوباره رفتم داخل، حس کردم بوی گلاب میاد. بویی که تمومی نداشت..آرامش عجیبی گرفتم.
به مادر مسافر نزدیک شدم و بوی گلاب بیشتر میشد..
عادتش رو نتونسته بود ترک کنه.. واسه همین بی قرار بود..
میفهمی که چی میگم؟!!....
#یاحسین
#اَللّهُمَّ_عَجِّــلْ_لِوَلِیِّکَـــ_الْفَـــرَج
#دختری_از_جنس_نور✨
- ۲۶.۵k
- ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط