#دوستت دارم ولی گفتی رهایم می کنی
عاقبت با این جدایی آشنایم می کنی
رسم دل بستن مگر ای عشق دل آزردن است
می روی اما چرا "جانم" صدایم می کنی
گفته بودی نقش چشمان تو در جان منست
هرکجا باشی مرا هرشب دعایم می کنی
دوستم داری من از چشمان تو فهمیده ام
گفته بودی کل دنیا را فدایم می کنی
من گناهم در تمام زندگی دل بستن است
بی وفا من را چرا از خود جدایم می کنی
لعنتی حالا که داری می روی "جانم" نگو
بی خودی داری مرا هی مبتلایم می کنی
بار دیگر بی تفاوت از حروف و قافیه
می نویسم عشق من کاش میمانید همین 🌹🌹
دیدگاه ها (۲۷)

#خبرت هست که بی روی تو آرامم نیست طاقت بار فراق این همه ایام...

خواستند یوسف را بکشند، یوسف نمرد...خواستند آثارش را از بین ب...

چند تا شب بیدار نشستی تا طلوعچند تا دلشوره رو حس کردی براماز...

دیشب که به یاد رخ زیبای تو بودم😍در وصف رخت یک غزل ناب سرودم🌸...

#طلوعِ‌چشمهایت...به خیالم می‌روی و از یاد خواهم برد نگاه ملی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط