خواستند یوسف را بکشند، یوسف نمرد...

خواستند آثارش را از بین ببرند، ارزشش بالاتر رفت...

خواستند او رابفروشند که برده شود،پادشاه شد...

خواستند محبتش از دل پدرخارج شود، محبتش بیشتر شد...

از نقشه های بشر نباید دلهره داشت...

چرا که اراده ی خداوند بالاتراز هر اراده ای است...

یوسف میدانست، تمام درها بسته هستند، اما به خاطر خدا ؛حتی به سوی درهای بسته هم دوید...

و تمام درهای بسته برایش باز شد...

اگر تمام درهای دنیا هم به رویت بسته شد،به دنبال درهای بسته برو

چون خدای "تو"و "یوسف" یکی ست....
دیدگاه ها (۶)

سخته که عالم و آدم بدونن؛ بی کس و کاری! قصه از کجا شروع شد؟ ...

.گاهی دلت بهانه هایی می گیرد که خودت انگشت به دهان می مانی.....

#خبرت هست که بی روی تو آرامم نیست طاقت بار فراق این همه ایام...

#دوستت دارم ولی گفتی رهایم می کنیعاقبت با این جدایی آشنایم م...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط