آرام زیر گوشش گفتم دو جور آدم در دنیا هست

آرام زیر گوشش گفتم دو جور آدم در دنیا هست .

نرمال ها که شمایید و غیرمعمولی ها که ما ...

شما نرمال ها ، نوزاد به دنیا می آیید ، کودک می شوید ، بعد نوجوان ، بعد جوان ، بعد میانسال ، بعد پیر ، بعد میت ...

لابلایش ، می خندید ، گریه می کنید و به شکلی متعادل از نعمتها و آسیب ها بهره
می برید ...

بیشتر خوش می گذرانید و کمتر درد
می کشید ...

بسیاری از مصیبتها را حتی از دور هم تجربه نمی کنید ...

بعد از مرگتان هم به یاد شما هستند و دوستتان دارند ...

کنارتان ، ماییم . قبیله کوچک و سرسخت غیرمعمولی ها ...

ما که هزارساله به دنیا می آییم ...

تکیده و فرتوت نفس می کشیم ...

شبها بیداریم و روزها جان می کنیم ...

با هر نفس غم تازه ای به جانمان
می نشیند ...

آدمهای غمگینی هستیم ...

مبتلا به نداشتن و به دست نیاوردن و از دست دادن ...

ما مرده به دنیا می آییم ، کمی وقت طبیعت را می گیریم و بعد یک اسم می شویم و یک سنگ ، تازه اگر خوش شانس باشیم ...

زیر گوشش این ها را گفتم ، همان طور که بوی تنش داشت مستم می کرد و همان طور که می دانستم از این خواب هم خیلی زود باید بیدار شوم ، بی آن که مجالی برای برداشتن یک بوسه داشته باشم ، به هوای غنیمت بردن از این جنگه خیلی نابرابر ...
دیدگاه ها (۱۱)

گفتن ندارد دلبرجان ، چشم می‌خورید یک وقت... اما شبها که شما ...

این بود سرنوشت؟ زیستن میان شعله های متوالی عطش و اندوه...خوا...

یک روز ، روزی بسیار دور ، با موهای سپید بلند و دستانی استخو...

آدمها دوستت دارند و برایت احترام قائلند... کم یا زیاد ، کنار...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط