اصلا به من چه اگر فلاسفه و آگاهان تا ابد بر سر معنای خلقت

اصلا به من چه اگر فلاسفه و آگاهان تا ابد بر سر معنای خلقت و چيستی برزمند؟

يا اگر دنيا هر روز سخت تر و پيچيده تر شود؟

من تا هستم، بر بلندای صليب علاقه كودكانه و سرمست خونابه های دلم را آواز خواهم خواند كه اشهد انا ما تنها خلق شديم برای دوست داشتن و دوست داشته شدن...

شما سياست بورزيد و تحليل هبه كنيد به عالم ، من همان چندثانيه را كه چشمهای مهربانی نگاهم كرد و لبخند زد بر ميدارم و در راه بی برگشت از زمين عاقلان دور خواهم شد.

شايد باد به گوشتان رساند كه ديوانه عاقبت در ماسه های طلايی ساحل گيسوان كسی ، لبان نازک و سُرخ آرامش را بوسيد ...

تو نگاهم كن ، حتی اگر من وانمود كنم حواسم نيست ...
دیدگاه ها (۵)

یک جایی از جهان و عمرت هم هست که پیچ اشتباه را تخته گاز می ر...

برایش نوشتم خدا کند خبر نداشته باشی این روزها فرق عمده ی ما...

دلتنگی، سایه بلند بدرنگی است روی لحظات.می توانی انکارش کنی م...

من میدونم‌ ، تو این دنیای گنده یه نفر هم هست تو بغل جاشو ،...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط