دردا و دریغا در این باز خونین

دردا و دریغـا ڪ در این بـازۍ خونین...
بازیچه‌ۍ ایـامـ، دلِ آدمیـان است...

ای ڪوه! تو فریـادِ من امـروز شنیـدۍ...
″دردۍ است درین سینه ڪ همزادِ جهـان است″

از داد و وداد آن همه گفتنـد و نڪردنـد...
یارب چه‌ قَدَر فاصله‌ۍ دست و زبان است...

خون مۍچڪد از دیده در این ڪنـجِ صبورۍ...
این صبر ڪ من مۍڪنمـ افشردنِ جـااان است...
#عاشقانه
#خاصترین
دیدگاه ها (۰)

دوبـاره مۍنویسمـ...مۍ نویسمـ، از تنهاییمـ... و سڪوت پر از حر...

و آخـرش دیـدۍ چه شد؟!خودمـان ماندیمـ و خودمـان..!آخرش مـا......

فصلِ گل بود ڪ دلبسته و پابند شدمـ ...دگر از هرچه بهار است ، ...

هرکیمه دوست ددیم دشمن جان اولدو منهدشمنیم بختیمیدی ایندی عیا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط