به بهونه روزای خوبمون اهمیتی به حرف هایت ندادم ولی هر

به بهونه روزای خوبمون ، اهمیتی به حرف هایت ندادم.. ولی هر بار شنیدن شکسته شدن قلب لعنتی ام را شنیدم... فکر می‌کردم همچیز برمیگرده به همان روز های اول... همیشه چشمم رو به روی پایان این رابطه می بستم... آخرش هم تلاش هایم بی فایده ماند.. اول تو را ، و بعد خودم را از دست دادم...
دیدگاه ها (۰)

کسی چه می داند..؟ شاید ما عاشق بودیم ، ولی عاشقی کردن را بلد...

تمام مدتی که باهم بودیم از اینکه ازم خسته بشی می ترسیدم.. مث...

من برای همه یک پل روی رودخانه بودم... از روی من عبور می کردن...

ممکنه که تو قبلا معشوقه ی من بوده باشی...؟ ممکنه که واقعا تو...

فاصله ای برای زنده ماندن جیمین روی زانوهایش جلوی من ماند، مث...

part ¹³ویو ا.تموقعیت قشنگی بودالبته اگه توی این وضعیت نبودما...

چند پارتی از لینو: (وقتی که نزدیک بود...)تپش قلب گرفته بودی ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط