من برای همه یک پل روی رودخانه بودم از روی من عبور می ک

من برای همه یک پل روی رودخانه بودم... از روی من عبور می کردند تا به مقصد خودشان برسند.. حالا بهم بگو ، تو چه فرقی با آنها داشتی..؟ تو فقط چشمانت می درخشید... تو فقط هر بار بیشتر از قبل از این پل عاشق استفاده کردی..
دیدگاه ها (۱)

به بهونه روزای خوبمون ، اهمیتی به حرف هایت ندادم.. ولی هر با...

کسی چه می داند..؟ شاید ما عاشق بودیم ، ولی عاشقی کردن را بلد...

ممکنه که تو قبلا معشوقه ی من بوده باشی...؟ ممکنه که واقعا تو...

راهی که شروع کردی رو با تو قدم زدم... از همچیز گذشتم و پا به...

هیده

فاطمه والاتر از این جهان بود

---قسمت ۱۲: لحظه‌های نابغروب بود و نور نارنجی خورشید روی سقف...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط