ماه اقیانوس را به تلاطم واداشت

ماه اقیانوس را به تلاطم واداشت
و جهان آب ها درگیر موجِ اشتیاق به سوی آسمان
و این افسانه را به قدر برکه ای کوچک کردند
تا ماه بتواند اقیانوس بزرگ را در بر گیرد
در روز خورشید و در شب ماه
این صدای متناقض آب هاست برای هردو
که نه خورشید ماه را می بیند و نه ماه،خورشید را
این آهنگ دریاست که از عشق هردو به گوش ساکنان دریاها و اقیانوس ها می رسد.

پرنده ی قفس هم آواز می خواند
به شوق جنگل
من هم شده ام ساز ناهمگونِ کلمات
تا بلکه شعر شود


#سپیده_ش


و عروس دریا بود
که نواخت موسیقی دریا را

و تن موج موج دریا
پر شده از صدای ماهی ها

#سپیده_ش
.
‏بدون عشق موسیقی وجود ندارد، بدون موسیقی، رویایی در کار نخواهد بود و بدون رویا، افسانه‌ای در کار نیست و بدون افسانه‌ها، از شجاعت خبری نیست و بدون شجاعت، هیچکس قادر نیست بار غم را به دوش بکشد...

#فردریک_بکمن

پ.ن:عاشقِ ویولنم💚💙
دیدگاه ها (۰)

طوفان زده بود کشتیِ ناخدا راصدای سنج می آمد از دور پیدامسافر...

سلام دوستای عزیزمگفته بودین چرا پست نمیذارمچرا نیستمفدای مرا...

سفرتنها کنار ایستگاه لرستان ایستاده بودیک چمدان در دستشتعجب ...

قلبم را اهدا کنیدبه کسی که هیچ کس را دوست نداشتهشاید دوست دا...

صحنه,پارت یازدهم

☆روزی عادی در مدرسه ای..☆☆مثل روز های دیگر مدرسه معلم داشت د...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط