لبای جیمین لرزید

𝐼𝑀 𝑂𝑁 𝑌𝑂𝑈𝑅 𝑆𝐼𝐷𝐸 ︳𝑃𝐴𝑅𝑇

لبای جیمین لرزید
صبر کرد
و ذهنش ی تصویر نامشخص ب وجود اومد
صدر اعظم
نامرا ی معجون ....... تو باغ....
اذیت شد چون دید ی چیزی تو باغ فرق داره اسمون سرخ نبود
همه چیز غیر طبیعی بود
جیمین ی کم منتظر موند
و یهو لامپا ترکیدن و ا.ت جیغ بلندی کشید
اون تا حالا خون اشامی ترسناکی مثل نامرا (منظورم تبدیل قیافه هست) ندیده بود
جیمین به سمت ا.ت دوید و نامرا بلاخر ه عشق زندگیشو دوباره ملاقات کرد
ولی ...... فرق میکرد
ا.ت سرشو ب سینه های جیمین چسبوند
و جیمین براید بغلش کرد نمیتونس همسر باردارشو ول کنه
دستشو رو شکم ا.ت گذاشت و گف حالت خوبه
ا.ت سری تکون داد و ا.ت رو برد ت اتاق خواب
نامرا تو شوک بود باورش نمیشد
همسرش یکی دیگه رو میخواست
اصلا باورش نمیشد جیمین ازدواج کنه



ویو جیمین

گذاشتمش
رو تخت لباش می لرزید اون تا حالا همچین صحنه ای ندیده بود
اروم بوسیدمش
ج : اوممم بیب لبات خوشمزن
ا.ت : ولم کن جیمین
ا.ت سرشو گذاشت رو شونه جیمین
سکوت ارامش بخشی شکل گرف
دیدگاه ها (۷)

𝑃𝐴𝑅𝑇𝟐    ︳ 𝐼𝑀 𝑂𝑁 𝑌𝑂𝑈𝑅 𝑆𝐼𝐷𝐸𝟐لبای جیمین زیادی می لرزید از اینک...

𝐼𝑀 𝑂𝑁 𝑌𝑂𝑈𝑅 𝑆𝐼𝐷𝐸 ︳𝑃𝐴𝑅𝑇 𝟏لبای او و عشق زیاد من به اون دخترهم...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط