𝐼𝑀 𝑂𝑁 𝑌𝑂𝑈𝑅 𝑆𝐼𝐷𝐸 ︳𝑃𝐴𝑅𝑇 𝟏

لبای او و عشق زیاد من به اون دختر
همه چیز من شده بود حتی طوری که وقتی رو تخت پادشاهیم جلو صدر اعظم و خواهرم میشستم تو بغلم بود
نمی خواستم از دست بدمش لباش مزه گیلاس میداد و من لذت میبردم

از ازدواجمون ۲ سال میگذشت اون اوایل خیلی خیلی خجالتی بود
و الان ت بغل من داره راحت میخوابه
اون هنوزم ا*ع*ت*ی*ا*د اور ترین ب*د*ن رو برای من داره

امشب سالگرد ازدواجمونه و من منتظر کادوی اونم حتپا میگین باید خوش حال باشی جیمین چون اون دختر بهترین کادو برای منه
درسته منطقیه ولی من فراتر میخام ا*ع*ت*ی*ا*د شیرین من باید چیزی که من میخام رو بهم بده نه?

ویو راوی

جنون عشق اون دونفر کل قلعه رو گرفته و بوی عشق باعث بیداری ی چیزی شده چیزی که نباید ....درسته تابوت شکسته بود و خطر ترسناک برای این زوج بود







در فکر بودم و زیبایی لباس های امشب که ناگهان سربازها اومدن
و گفتن سرورم .......اتفاق بزرگی افتاده
گفتم چی؟
گفت تابوت ........شکسته
همه رفتن تو فکر سکوت بزرگی سالن رو فرا گرفت
لیا گفت شاید ی نفر دزیدتش
جیمین گف به چه قیمیتی به قیمت جونش؟
دیدگاه ها (۰)

𝑃𝐴𝑅𝑇𝟐    ︳ 𝐼𝑀 𝑂𝑁 𝑌𝑂𝑈𝑅 𝑆𝐼𝐷𝐸𝟐لبای جیمین زیادی می لرزید از اینک...

𝐼𝑀 𝑂𝑁 𝑌𝑂𝑈𝑅 𝑆𝐼𝐷𝐸 ︳𝑃𝐴𝑅𝑇 لبای جیمین لرزیدصبر کرد و ذهنش ی تصو...

IM ON YOUR SIDE ︳ BEGINGدر بین جشن و صلح روح نامرا برگشت...

بچه ها خیلی ممنونم برای حمایتاتون از فصل اول و قراره امشب ...

love Between the Tides²⁵چند دقیقه بعدم: چیکار میکنی؟ ا/ت: هی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط