Gangster Mafia Masseur part : ۳۴

به مردانم که پشت شاستی بلندی که من از اون پایین اومدم پناه و سنگر گرفتن فریاد میزنم:
_همونجایی که هستین بمونین. به پشت بام ها نگاه کنین
اونا به نظر میرسه منتظر فرصتی برای فرار و پوشش دادن من و زیر پا گذاشتنم هستن اما بر خالف پیرمرد قبلی که رئیس خانواده بود پشت مردانی که در استخدام من هستن یا از اونا به عنوان سپر استفاده میکنم پنهون نمیشم
در میدان نبرد ما برابر هستیم
_به قصد کُشت شلیک کنین
شیشه بالای سرم می شکنه و از آرامش حاصل در تیراندازی برای ایستادن و کُشتن و از بین بردن هدف سوم استفاده می کنم حرکت من باید حرکت کنم.
حریفان من احتمالاً الان در حال تغییر موقعیت خودشون هستن و سعی می کنن یه شلیک ضربه ای به رئیس پیدا کنن
امروز نه لعنتی های مادر ج**ن**د**ه
پاشنه پاهام رو می چرخونم و به سمت در میرم و به سختی به اون می رسم قبل از اینکه شلیک دیگه ای به ساختمون اصابت کنه پس از یه نفس متمرکز و افکار بیشتر در مورد مدو به مردانم اشاره می کنم تا دور
دشمنان ما حلقه بزنن. بر اساس این که شلیک ها از کجا میان اونا در طبقه دوم خونه مسکونی روبروی خیابون هستن
من افرادم رو با چندین دور در حین رفتن پوشش میدم و دقایقی بعد می بینم که یه سری فالش توی آپارتمان خاموش میشه و افرادم همه سربازهای مافیای اوت فیت نیویورک رو کُشتن و اونا نابود شدن
گریگوری از پنجره به بیرون خم میشه و سیگنال کاملا واضح رو به من میده و با آژیرهایی که از دور به صدا در میان این نشونه ی من برای بازگشت به خودروی شاستی بلند ضد شلیک و بالا رفتن از صندلی عقبه راننده من در همون زمان به وسیله نقلیه می رسه و موتور رو روشن میکنه و از حاشیه جدول خیایون جدا میشه
با صدای خشن و سخت و غرش مانند پارس می کنم:
_خونه، منو ببر خونه
خونه هرگز بیش از اون لحظه معنایی نداشته
خونه رزیتا
تقریباً منو از اون گرفتن و من باید اونو توی آغوش بگیرمش
من بهش نیاز دارم تا نگهش دارم... فکر می کنم به اون هم نیاز دارم که منو نگه داره
این اعتراف به ضعف، ستون فقراتم رو صاف می کنه
اون نقطه ضعف منه
توی دلم می غرم:
《توئه لعنتی نیاز به تسکین یه زن داری؟》
تسکین توسط چه کسی؟ این من نیستم، من باید سر لعنتی ام رو حواس جمع کنم
کنار اومدن با این واقعیت که من رزیتا رو دوست دارم و اون الان بزرگترین مسئولیت منه به اندازه کافی سخته
دیروز هیچ تعهدی نداشتم من هرگز یه نفر رو نداشتم به جز جین ولی رزیتا سطح متفاوتی داره اون به روح من رسیده
تا زمانی که من کنترل اونو در این رابطه حفظ کنم همه چیز خوب خواهد بود
همه چیز خیلی جدیده و من هنوز دارم با احساسی که اون بهم میده خودمو تطبیق میدم.
فقط باید دست بالا رو حفظ کنم و راهی پیدا کنم تا اونو توی زندگیم جا بده و جورش کنم بدون اینکه منو به طرز لعنتی توی دام لعنتی بندازه و باعث سقوطم بشه و داغونم کنه
نفسم رو بیرون می دم و دوباره روی صندلی ماشین میفتم
خداروشکر که همه چیز رو فهمیدم
دستام با نیاز به لمس رزیتا روی صندلی خم میشن.
میغرم: _سریع تر رانندگی کن
• - - - - - ⑅ - - - - - •
وارد اتاق خواب مشم و مدو رو می بینم که جلوی پنجره‌ای که رو به رو به خلیجه قدم می زنه اون یه شلوار هلویی و یه تیشرت نخی پوشیده که از شونه اش آویزه و شکمش رو عریان می کنه
موهای اون شسته شده اما هنوز کمی مرطوبه تارهای بلند قهوه ای بلوند در اطراف شونه ها و پشت اون جریان دارن غروب خورشید رنگ های قرمز و نارنجی روی موهاش میدن، رنگ ها پوست نرم اونو درخشان می کنن
قلبم به قفسه سینه ام می خوره و می کوبه
بنگ بنگ بنگ
یا مسیح اون زیباترین چیزیه که تا به حال دیده ام
صبر کن اون الان داره...گریه می کنه؟
اون به طور ناگهانی از قدم زدن می ایسته و به سمت من می چرخه یه هق هق کوچک دهن اونو ترک میکنه و من اینو در عمق شکمم احساس می کنم، که دلیلی بر ناراحتی اونه
با صدای گوش خراشی میگم: _مشکل چیه؟ مشکل هرچی باشه من درستش می کنم

های گایز اینم از پارت جدید لایک و کامنت بزارید حمایت کنید حتما روح نباشید
دیدگاه ها (۱۴)

Gangster Mafia Masseur part : ۳۵

Gangster Mafia Masseur part : ۳۶

Gangster Mafia Masseur part : ۳۳

Gangster Mafia Masseur part : ۳۲

ادامه کپشن توی کامنت هست بخون

⁷𝐌𝐲 𝐛𝐫𝐨𝐭𝐡𝐞𝐫'𝐬 𝐟𝐫𝐢𝐞𝐧𝐝_𝐏𝐚𝐫𝐭 اومدن سر میز نشستن که اصن اون حال ...

دوستان بخونید لطفا

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط