𝐏𝐚𝐫𝐭:𝟒
𝐕𝐢𝐞𝐰 𝐘𝐨𝐮:کمی ترسیده بودم و یک قدم ازش دور شدم که به درخت سیب برخورد کردم
𝐉𝐮𝐧𝐠𝐤𝐨𝐨𝐤:لازم نیست بترسی فقد اتاقم تا شب تمیز کن و اونجا منتظر بمون
𝐘𝐨𝐮:حتما
𝐕𝐢𝐞𝐰 𝐉𝐮𝐧𝐠𝐤𝐨𝐨𝐤: دختر زیبایی بود و شیفت ..ش شده بودم امروز کلی کار داشتم و نمیتونستم که امروز کارمو باهاش تموم کنم
𝐕𝐢𝐞𝐰 𝐘𝐨𝐮:عصر بود و اتاق خیلی وقت بود که تمیز کردم خسته شده بودم برای همین در اتاق باز کردم و برای چند دقیقه ی توی عمارت به این بزرگی چرخیدم داشتم یواشکی به اتاق برمی گشتم که دست گرمی و سفتی روی شونه هام حس کردم برگشتم و به اون مرد نگاه کردم
𝐉𝐮𝐧𝐠𝐤𝐨𝐨𝐤:مگه من بهت نگفتم از اتاق خارج نشو
𝐘𝐨𝐮:آره ببخشید فقد
𝐉𝐮𝐧𝐠𝐤𝐨𝐨𝐤:خوب منتظر چی هستی برو تو
𝐘𝐨𝐮:هااا اره باشه من رفتم تو یعنی چیز چشم
𝐕𝐢𝐞𝐰 𝐘𝐨𝐮:کمی ترسیده بودم و یک قدم ازش دور شدم که به درخت سیب برخورد کردم
𝐉𝐮𝐧𝐠𝐤𝐨𝐨𝐤:لازم نیست بترسی فقد اتاقم تا شب تمیز کن و اونجا منتظر بمون
𝐘𝐨𝐮:حتما
𝐕𝐢𝐞𝐰 𝐉𝐮𝐧𝐠𝐤𝐨𝐨𝐤: دختر زیبایی بود و شیفت ..ش شده بودم امروز کلی کار داشتم و نمیتونستم که امروز کارمو باهاش تموم کنم
𝐕𝐢𝐞𝐰 𝐘𝐨𝐮:عصر بود و اتاق خیلی وقت بود که تمیز کردم خسته شده بودم برای همین در اتاق باز کردم و برای چند دقیقه ی توی عمارت به این بزرگی چرخیدم داشتم یواشکی به اتاق برمی گشتم که دست گرمی و سفتی روی شونه هام حس کردم برگشتم و به اون مرد نگاه کردم
𝐉𝐮𝐧𝐠𝐤𝐨𝐨𝐤:مگه من بهت نگفتم از اتاق خارج نشو
𝐘𝐨𝐮:آره ببخشید فقد
𝐉𝐮𝐧𝐠𝐤𝐨𝐨𝐤:خوب منتظر چی هستی برو تو
𝐘𝐨𝐮:هااا اره باشه من رفتم تو یعنی چیز چشم
- ۱۱.۴k
- ۲۷ شهریور ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۱۸)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط