پای بر چشمم گذار ای بهترین مهمان عشق

پای بر چشمم گذار، ای بهترین مهمان عشق!!!
تا به یٌمن مقدمت، بر گسترانم خوان عشق،،،
این تن یخ کرده ی دلمرده را ، جانی ببخش،،،
با حضور گرمت ، ای خورشید تابستان عشق،،،
گرچه قابل نیست، اما در میان سینه ام،،،
خانه ای سازم برایت،از گل و سیمان عشق،،،
زیر پامان : یک گلیم پاره از جنس غرور،،،
پیش رومان : سفره ای از آب عشق و نان عشق،،،
مصرعی از قلب تو، با مصرعی از قلب من،،،
شاه بیتی می شود – بی مثل – در دیوان عشق،،،
کاش ! این رود خیالاتم ، به دریا می رسید،،،
تا بیاشوباند این خواب مرا طوفان عشق...

#عاشقانه
#خاصترین
دیدگاه ها (۰)

شبی در موج زلفانت مرا هم رنگ دریا کنگل پژمرده ی دل را به لبخ...

خود کرده را تدبیر نیست "من همان خود کرده اَممَن بِه عمری اشت...

یک شهر پر از آدم و این حجم پر از درد لعنت شود آن شب که تو را...

می خواهم بنویسماز تو ...از ذهن آشفته ام...از دلتنگی هایی که ...

پای بر چشمم گذار، ای بهترین مهمان عشق!!!تا به یٌمن مقدمت، بر...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط