Gangster Mafia Masseur part : ۲۴

یه مکث کوتاه پشت در میشه
+ و بعدش تو میری؟
خدا منو به خاطر همین یه دروغ مصلحتی می بخشه امیدوارم رزیتا هم همینطور باشه
_ آره بعدش من میرم
من یه پیام کوتاه برای مردانم در طبقه پایین میفرستم و به اونا توی پیام میگم که خروجی های طبقه پایین رو تماشا کنن و مراقبش باشن در صورتی که رزیتا سعی کنه در نقطه ای پا به فرار بذاره بتونیم جلوشو بگیریم
رزیتا در رو باز میکنه و باسن آزرده ی خودشو یه وری میکنه و دست به سینه کج وایمیسه و باسنش به در تکیه میده و مثل یه خروس جنگی آزرده و عصبانی و آماده ی حمله هست
با اون رومپر (لباس سرهمی تاپ و شلوارک) کوچولوی قرمزش با چروک‌ها و خرت و پرت‌های روی لباسش مثل یه دسر لعنتی میمونه
اون دروغ نمی گفت هیچ آسیب قابل مشاهده ای وجود نداره....خدا رو شکر...اما چشمان اون پف کرده هستن و وقتی دستم رو به رئیس سابقش برمیگردونم و میخوام شکنجه اش بدم یادداشت ذهنی می کنم که باهاش خیلی خیلی شرور و کشنده باشم
هیچ کس دخترم رو به گریه نمیندازه
‌رزیتا میگه : + دیدی؟ من خوبم
وقتی وارد آپارتمان میشم و بدن سکسی بدن اونو روی شونه ام میندازم اظهارات اون با جیغ به پایان میرسه
_ چمدونت کجاست خوشگله؟
+ تو.... تو بهم دروغ گفتی
در جهت تنها اتاق دیگه اون مکان شروع میکنم
_ فکر می کنی من تو رو توی این چاله لعنتی رها میکنم رزیتا؟ اگه فکر میکنی من توی این گوه دونی تخمی ولت میکنم پس خوشگل من سخت در اشتباهی
سیلی ملایمی به در کونش میزنم و لبم رو روی صدای لزوندن کونش گاز میگیرم
_ چمدون کجاست؟
+ من تو رو می کشم!
با لحنی کش دار میگم
_ خیلیا تلاش کردن همه شون هم شکست خوردن
مبارزات اون یه لحظه متوقف میشه
+ من...من.... واقعا؟
فین فین میکنه
_ لازم نیست در این مورد اینقدر سرسخت باشی
+ نگران نباشم اینو شنیدم؟
قلبم از نگرانی خشم آلود در لحن اون به خودش می لرزه و میخوام این نگرانی رو به شدت روی صورتش ببینم بنابراین اونو از روی شونه ام پایین می کشم فقط به اندازه ای که سطح چشماش با چشمام یکی بشه و بذارم انگشتان پایش رو نزدیک ساق پام آویزان کنه
در مقابل لب‌های اون زمزمه میکنم
_ من با یه همسر زیبا توی خونه خیلی بیشتر مراقب خواهم بود اینطور نیست؟ میبینی؟ تو با من به خونه بر میگردی مساله مرگ و زندگیه
اون با غرغر میپرسه
+ اوه واقعا ؟!
چشمان آبی اون برق میزنن
+ چه کسی تو رو از من در امان خواهد داشت؟
قهقهه ای از من فرار میکنه اما وقتی پشتش رو به دیوار راهرو تکیه میدم تبدیل به ناله میشه
_ من با تو وسواس دارم و بهت شیفتگی دارم رزیتا دیوونه ات شدم تو اینو می دونی که؟
‌و**ا*ژ**ن اون رو روی ا**ل**ت سختم میذارم و به سمت بالا تکون میخورم در استقبال گرمی که بدن اون از بدن من میکنه غرشی از لذت میکنم
_ اینو میبینی خوشگله؟ تو واسه من ساخته شدی
به ساییدن آ*ل**ت**م که توی لباس پوشیده شده روی و**ا**ژ**ن پوشیده شده اش ادامه میدم
_ بهم بگو که واقعاً خوب هستی اگه یه هم ذره درد و صدمه داشته باشی قلبم رو از توی سی*نه ام در میارم و قلبم تیکه تیکه و پاره پاره میشه
اون در حالی که نفس نفس میزد و باسنشو به باس*نم و آ**ل**ت شق شده ام می مالید میگه
+ من خوبم قول میدم تو باید مرد دیگه رو ببینی چطوری حالشو جا آوردم
با تاریکی و خشونت و حالت ترسناک و مرموزی بهش قول میدم
_ من اونو خواهم دید و من آخرین چیزی خواهم بود که اون می بینه میدونی چرا؟
حواسش به دهنم میره و مردمک‌های چشماش رو که در حال بزرگ شدن هستن نگاه میکنم
مردمک چشماش با نیاز و شهوت پر شدن
اون زمزمه می کنه
+ چرا؟

های گایز اینم از پارت جدید لایک و کامنت بزارید حمایت کنید حتما روح نباشید
اگر پارت هدیه میخواین لایک هاتون بالای ۳۰ تا باشه