وقتی ماه کامل میشه پارت ۲۳
یک مرد اومد توی دست شویی اونم زنونه
+ببخشید ولی این سرویس بهداشتی برای زن هاست
-آها ببخشید حواسم نبود
سرمو بر گرداندم تا از توی کیفم رژ بردارم و که دیدم کرده زل زده بهم
+چیزی شده؟
-نه چیزی نشده به کارت برس .مزاحمم
داشتم ازش می ترسیدم
+اره
-چند دقیقه دیگه میرم
خیلی ترسیده بودم پس رژ و گذاشتم تو کیفم و گوشیم هم گذاشتم توش خاستم بشم که از توی جیبش یک دستمال مرطوب در آورد سریع فرار کردم بیرون و از در اومدم بیرون اما کرده منو گرفت و سعی کرد دستمال و بزاره جلوی دهنم
+ولم کننننننن.کمککک
-جیغ و داد نزن دختریکه
نمی دوستم چیکار کنم برای همین دستمو بردم دور کمرش و صورتم چسپوندم تخت بدنش تا نتونه دستمال و بزاره روی دهنم .وقتی داشت سعی می کرد که منو از خودش جدا کنه ولی با پا زدم توی دیکش و کیفم و برداشتم و دویدم سمت مراسم که دیدم جیمین پاره سخنرانی میکنه .نفس نفس می زدم که آنا رو دیدم
+آنا(نفس نفس)
آنا:ا/ت چیشده این چه سر و وضعیه
+هیچی نگو فقط بزار بگم
آنا دستمو گرفت و منو برد توی حیاط منو گذاشت روی تاب و خودش هم وایاساد
آنا:زن داداش آروم باش و بهم بگو چیشده
+رفتم دست شویی و اونجا یک مردی و دیدم که سعی که منو خفه کنه ولی من فرار کردم
آنا:هیچی به داداشم نگو
+چرا
آنا:اگه بگی اعصابش بهم میریزه .خودم می پسرم مرده رو پیدا کنن .نگران نباش میدیمش دست پلیس
+هوففف.بریم داخل
رفتم داخل که جیمین دستمو گرفت و منو برد سمت پله
+اخخخخ.دستم ولم کن
-فقط حرف نزن تا برسیم اتاق .میدونم باهات چیکار
رسیدم به اتاق که دستمو ول کرد و منو پرت کرد روی تخت
+چی..شده
-چیشده؟الان بهت میگم چیشدع
گوشیشو درآورده بود و یک فیلم ۲ثانیه ای بهم نشون داد که من داشتم همون مرده که سعی کرد منو خفه کنه بغل کرده بودم ولی اون موقع می خاستم صورتمو نبینه و دستمالو جلوی دهنم نزاره
-لال شدی ؟
+این....
-چرا اون مردو بغل کرده بودی ؟
+چون داشت منو خفه میکرد
-خفه شو ...
آروم اومد سمتم که منم رفتم عقب
سیسی های من تم پیج عوض شده و به جای عکس این ویدیو ها رو میزارم اگه دوست داشتین توی کامنت بهم بگین و پارت بعد اسمات اگه میخایین بخونی توی کامنت بگین اسمات براتون پیوی می فرستم ✨🌷
+ببخشید ولی این سرویس بهداشتی برای زن هاست
-آها ببخشید حواسم نبود
سرمو بر گرداندم تا از توی کیفم رژ بردارم و که دیدم کرده زل زده بهم
+چیزی شده؟
-نه چیزی نشده به کارت برس .مزاحمم
داشتم ازش می ترسیدم
+اره
-چند دقیقه دیگه میرم
خیلی ترسیده بودم پس رژ و گذاشتم تو کیفم و گوشیم هم گذاشتم توش خاستم بشم که از توی جیبش یک دستمال مرطوب در آورد سریع فرار کردم بیرون و از در اومدم بیرون اما کرده منو گرفت و سعی کرد دستمال و بزاره جلوی دهنم
+ولم کننننننن.کمککک
-جیغ و داد نزن دختریکه
نمی دوستم چیکار کنم برای همین دستمو بردم دور کمرش و صورتم چسپوندم تخت بدنش تا نتونه دستمال و بزاره روی دهنم .وقتی داشت سعی می کرد که منو از خودش جدا کنه ولی با پا زدم توی دیکش و کیفم و برداشتم و دویدم سمت مراسم که دیدم جیمین پاره سخنرانی میکنه .نفس نفس می زدم که آنا رو دیدم
+آنا(نفس نفس)
آنا:ا/ت چیشده این چه سر و وضعیه
+هیچی نگو فقط بزار بگم
آنا دستمو گرفت و منو برد توی حیاط منو گذاشت روی تاب و خودش هم وایاساد
آنا:زن داداش آروم باش و بهم بگو چیشده
+رفتم دست شویی و اونجا یک مردی و دیدم که سعی که منو خفه کنه ولی من فرار کردم
آنا:هیچی به داداشم نگو
+چرا
آنا:اگه بگی اعصابش بهم میریزه .خودم می پسرم مرده رو پیدا کنن .نگران نباش میدیمش دست پلیس
+هوففف.بریم داخل
رفتم داخل که جیمین دستمو گرفت و منو برد سمت پله
+اخخخخ.دستم ولم کن
-فقط حرف نزن تا برسیم اتاق .میدونم باهات چیکار
رسیدم به اتاق که دستمو ول کرد و منو پرت کرد روی تخت
+چی..شده
-چیشده؟الان بهت میگم چیشدع
گوشیشو درآورده بود و یک فیلم ۲ثانیه ای بهم نشون داد که من داشتم همون مرده که سعی کرد منو خفه کنه بغل کرده بودم ولی اون موقع می خاستم صورتمو نبینه و دستمالو جلوی دهنم نزاره
-لال شدی ؟
+این....
-چرا اون مردو بغل کرده بودی ؟
+چون داشت منو خفه میکرد
-خفه شو ...
آروم اومد سمتم که منم رفتم عقب
سیسی های من تم پیج عوض شده و به جای عکس این ویدیو ها رو میزارم اگه دوست داشتین توی کامنت بهم بگین و پارت بعد اسمات اگه میخایین بخونی توی کامنت بگین اسمات براتون پیوی می فرستم ✨🌷
- ۱۲.۹k
- ۰۷ مرداد ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۷۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط