ماه

ماه
رنگ تفسیر مس بود
مثل اندوه تفهیم بالا می‌آمد
سرو
شیهه‌ی بارز خاک بود
کاج نزدیک
مثل انبوه فهم
صفحه‌ی ساده‌ی فصل را سایه می‌زد
کوفی خشک تیغال‌ها خوانده می‌شد
از زمین‌های تاریک بوی تشکیل ادراک می‌آمد
دوست توری هوش را روی اشیا لمس می‌کرد
جمله‌ی جاری جوی را می‌شنید
با خود انگار می‌گفت:
هیچ حرفی به این روشنی نیست
من کنار زهاب فکر می‌کردم:
امشب
راه معراج اشیا چه صاف است!...
دیدگاه ها (۰)

آسمان پر شد از خال پروانه‌های تماشاعکس گنجشک افتاد در آب‌های...

"عشق‌"بالا‌می‌برد‌ضربان‌ِقلب‌رابه‌رقص‌درمی‌آورد‌پروانه‌ی‌دل‌...

یاری‌به‌دست‌کن،که‌به‌امید‌راحتشواجب‌کند‌که‌صبر‌کنی‌،بر‌جَراح...

دهلیزی لاینقطعدر میان دو دیوارو خلوتیکه به سنگینیچون پیری عص...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط