برای او part : 22

_ پدربزرگم جلو اومد و اون مرد خیلی خوبی بود برا همین من اون قدر مشکلی نداشتم ولی برای جیمی سخت تر بود خوب تفاوت سنی زیادی داشتیم تا قبل از اینکه پدر ترکمون کنه ما هنوزم به هم نزدیک بودیم و بعدش از هم فاصله گرفتیم
نوشیدنی برداشت : _ شاید چون مسئولیت ها رو بر عهده گرفتم از من خوشش نمیومد هر چی بزرگتر میشد ما کمتر با هم کنار می اومدیم
چیزی درباره ی طرز تعرف کردن این داستان باعث میشد که ویولنت احساس بدی داشته باشد مانند اینکه جیمین از چیزی پشیمان بود و آن مسئله هنوز هم او را آزار میداد اما قبل از اینکه فرصتی داشته باشد تا سوال خود را بپرسد، زنگ در به صدا در آمد
جیمین به ساعت خود نگریست درست سر وقت و ایستاد : _ بیا ، خوشت میاد
ویولنت اصلا نمی‌دانست که او از چه صحبت میکند اما همراه با او به راهرو رفت جیمین در را باز کرد و با مردی دست داد که پیر و کوتاه بوده و کیف بزرگی در دست داشت
_ ویولنت ، ایشون فرانک گاتسون هستن صاحب جواهر فروشی گاتسون
گفت " آقای گانسون" و با او دست داد
آقای گاتسون لبخندی به او زد و سپس به سمت جیمین برگشت
* ایشون خیلی خوشگل هستن امیدوارم با هم خوشبخت بشین
جیمین به او لبخند زد : _ مطمئنم همینطوره
آنها را به سمت اتاق ناهار خوری هدایت کرد و اشاره کرد که آقای گاتسون کیف خود را بر روی میز بگذارد
_ من از فرانک خواهش کردم که به چند تا از حلقه های نامزدیش رو بیاره فکر کردم اینجوری راحت تر از اینه که با هم به مغازشون بریم
به سمت ویولنت رفت و صدای خود را پایین آورد
_ نگران نباش تا وقتی که راهی برای گفتن به خانوادت پیدا نکردیم مجبور نیستی اون رو دستت کنی
فقط سر خود را تکان داد چون نمیتوانست صحبت کند جیمین داشت برایش یک حلقه ی نامزدی میخرید؟ فقط از امروز صبح حامله بوده البته از موقعی که با جیمی بوده اما خودش فقط ۱۴ ساعت بود که از آن خبر دار شده بود همه چیز بسیار سریع در حال رخ دادن بود احساس میکرد که انگار زندگیش بر روی دکمه fasst forward قرار گرفته
میخواست همه چیز آرام تر پیش برود و دیگر انقدر احساس گیجی نکند اما آقای گاتسون هم اکنون نیز در حال باز کردن در کیفش بود و از او میپرسید که آیا او شماره ی حلقه ی خود را میداند

سلام به همگی اینم از پارت جدید بعد از مدتا میخوام بدونم چرا انقدر حمایت هاتون کمه چرا حمایت نمیکنین اگر خوشتون نمیاد بهم بگین که الکی خودم رو خسته نکنم اگر اینجوری پیش بره دیگه واستون فعالیت نمیکنم و از ویس واسه همیشه میرم