پنجره ها را که باز کردم
سرد بود
تنم لرزید
از این کوچه ی لخت و عور
که جز باد کسی سرک نمی کشد
از این زمانه ی بی رحم
که جز برگ های خشک و زرد
کسی به پای باد نمی رقصد
تنم لرزید
از این تنهایی دل
که جز خودش با هر دمی نمی لرزد
سرد بود
پنجره را بستم
برگشتم و دیدم
تنهای تنها
کنار غزلی بنشستم
سرد بود
بی آغوش تو بودن
سرد بود...
#سپیده_ش
سرد بود
تنم لرزید
از این کوچه ی لخت و عور
که جز باد کسی سرک نمی کشد
از این زمانه ی بی رحم
که جز برگ های خشک و زرد
کسی به پای باد نمی رقصد
تنم لرزید
از این تنهایی دل
که جز خودش با هر دمی نمی لرزد
سرد بود
پنجره را بستم
برگشتم و دیدم
تنهای تنها
کنار غزلی بنشستم
سرد بود
بی آغوش تو بودن
سرد بود...
#سپیده_ش
- ۸.۱k
- ۱۲ آبان ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط