بی من خوشی وگرنه از آن تو میشدم

.بی من خوشی، وگرنه از آن تو می‌شدم
جان می‌سپردم آخر و جان تو می‌شدم

گفتم که مردم از غم و گفتی به حرف نیست!
ای کاش من حریف زبان تو می‌شدم...

معشوق روزگار غزل‌های ناب! کاش
هم‌عصر شاعران زمان تو می‌شدم

ای عمر چندروزه‌ی دنیا! بدون عشق
تا کی اسیر سود و زیان تو می‌شدم؟

پا بر سرم گذاشتی اکنون که آمدی
ای مرگ داشتم نگران تو می شدم🦋🦋
دیدگاه ها (۴)

👤: قسم به فقر که حلال رنگ ایمان استقسم به نان که حروف میان ا...

چون شیر عاشقی که به آهوی پر غرورمن عاشقم به دیدنت از تپه های...

هر شب خدایم را به چشمان تو می‌بازمباید خدایم را به چشمان تو ...

دلی که پیش تو ره یافت باز پس نرودهوا گرفته ی عشق از پی هوس ن...

مریم یوسفی نصیری نژاد

#غمنامه‌ای‌برای‌طُ...گاهی شعر میخوانم ولی چه سود در خاطرم نم...

پیر مردی تمام عمرش را بین بازاروکوچه سر می کردهرکسی بار در د...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط