چون شیر عاشقی که به آهوی پر غرور

چون شیر عاشقی که به آهوی پر غرور
من عاشقم به دیدنت از تپه های دور

من تشنه ام به رد شدنت از قلمرو ام
آهو ! بیا و رد شو از این دشت سوت و کور

رد شو که شهر گُل بدهد زیر ردِ پات
اُردیبهشت هدیه بده ضمن هر عبور

آواره نجابت چشمان شرجی ات
توریست های نقشه به دست بلوند و بور

هرگاه حین گپ زدنت خنده می کنی
انگار "ذوالفنون" زده از "اصفهان" به "شور"

دردی دوا نمی کند از من ترانه هام
من آرزوی وصل تو را می برم به گور

مرجان ! ببخش "داش آکلت" رفت و دم نزد
از آنچـه رفت بر سر این دل ، دل صبور

تعریف کردم از تو ، تو را چشم می زنند
هان ای غزل ! بسوز که چشم حسود کور...🦋🦋

درسته گفتن کبوتر باکبوتر باز با باز اما خودت منو به بلند پروازی کشوندی اینو همیشه به یاد داشته باش داش آکلت درهردودنیا محبوبی جزتو نخواهد داشت🫂🫀🧿🌐
دیدگاه ها (۰)

میرِ من خوش می‌روی کاندر سر و پا میرمتخوش خِرامان شو که پیشِ...

لحظه ها را گم کنم در لحظه ی خندیدنت این خودِ عشق ست ،من باشم...

👤: قسم به فقر که حلال رنگ ایمان استقسم به نان که حروف میان ا...

.بی من خوشی، وگرنه از آن تو می‌شدم جان می‌سپردم آخر و جان تو...

قلب یخیپارت ۱۶این موقع شب پارت رو گذاشتم تا ببینم جغد های وی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط