یکبغلحرفولیمحضنگفتندارم

#یک_بغل_حرف_ولی_محض_نگفتن_دارم
روح نفرین شده ای در قفس تن دارم،

در رگ و مویرگم درد به خود می پیچد،
تو ولی فکر بکن قلبی از آهن دارم !

ساکتم، حرف ولی پشت سکوتم کم نیست،
بسته لب هام، نخ صبر به سوزن دارم،

بیخودی سعی نکن درد مرا درک کنی،
این جنون را توی این شهر فقط من دارم

قطره ای بودم و مرداب شما حبسم کرد...
به زمین می روم آخر تب رفتن دارم

حقِّ حق گفتن اگر حلقه ی دار است، چه باک؟
های مسئول ببین! مثل تو گردن دارم

حیف! فریاد مرا بغض به یغما برده،
یک بغل حرف، ولی محض نگفتن دارم...
دیدگاه ها (۰)

#نشسته_در_حیاط_و_ظرف_چینی_روی_زانویشاناری بر لبش گل کرده سنج...

همونجا ک داریوش میگع:#من_هنوز_در_به_در_شهر_غمم شب ماز هر چی ...

#باده‌ای_هست_و_پناهی_و_شبی_شسته_و_پاکجرعه‌ها نوشم و ته جرعه ...

#من_دلم_را_که_می­تپد_با_تو_گر_چه_گمراه_دوست_می­دارمبا تو معد...

#طلوعِ‌چشمهایت...به خیالم می‌روی و از یاد خواهم برد نگاه ملی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط