کاش می شد قفل دلتنگی شکست

کاش می شد قفل دلتنگی شکست

کاش می شد درب تاریکی گسست

کاش می شد بین مردم بود و زیست

کاش می شد مثل باران ها گریست

کاش می شد با محبت جان سپرد

کاش می شد بی توقع بود و مرد

کاش می شد خنده را تکثیر کرد

کاش می شد با محبت جان سپرد

کاش می شد از پس دیوار رفت

کاش می شد قفل دلتنگی شکست

کاش می شد دردها تقسیم کرد

کاش می شد شعر را تحلیل کرد

کاش می شد غصه ها تقلیل کرد

کاش می شد نیمه ها تکمیل کرد

کاش می شد عذر یک تقصیر کرد

کاش می شد اشک را تبخیر کرد

کاش می شد عشق را تقدیر کرد...🦋🦋

بارین شهرینده دارخسان آخ نه چتیندی😔💔
دیدگاه ها (۰)

وای بر من كه به هر لحظه تو را می‌ بینمای غم حسرت رویای شب شی...

در دو چشمش گناه می خنديدبر رخش نور ماه می خنديددر گذرگاه آن ...

توبه از می به چه تدبیر توانم کردن؟من عاجز چه به تقدیر توانم ...

آفرین بر تو که مستانه غزل می خوانی به خدا خوب و صمیمانه غزل ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط