ساعت بر روی چهار عددی نحس ثابت ایستاده و چشمان مرا طلسم ک

ساعت بر روی چهار عددی نحس ثابت ایستاده و چشمان مرا طلسم کرده است
حتی پلک هم نخواهم زد
میخواهم امشب خود را کور کنم ، ای کاش با ندیدن شنفتن نیز ناممکن میشد ؛ آنگونه دیگر نمیتوانستم این افکار پلید را بشنفم و به هنگام لبخندشان نقشهء قتلم را به وضوح ماه در خلاء اسمان ببینم...
دیدگاه ها (۰)

دلبرکم ، جگرم اتش میگیرد زمانی که میخواهی مرا با کلامت به زم...

در اعماق قلبم به هنگام شِنُفتنِ امواجِ دریا و سکوتِ تاریکیِ ...

( میدونم مدت زیادی نبودم اما حالا لطفا منو پذیرا باشید:)

میخوانم با زبانِ دیرینه ام ، که گر کسی شنُفت نفهمد..اما چه ح...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط