رمان پادشاه زندگیم

رمان پادشاه زندگیم

پارت ۸۷

ارسلان، قربونت برم

دیانا، خدانکنه عمر من

ارسلان، بریم خونه

دیانا، بریم

ارسلان، نشستیم تو ماشین یه آهنگ عاشقانه گذاشتم

دیانا، آروم زیر لب میخوندم ارسلان هم مثل من

ارسلان، آخيش رسیدیم

دیانا، کلید و انداختم تو قفل درو باز کردم رفتیم تو رو مبل دراز کشیدم ارسلان اومد پایین مبل نشست

ارسلان، نشستم پایین مبل تکیه دادم به مبل جوری نشستم صورت دیانا مشخص باشه که بتونه تلویزیون ببینه

دیانا، تلویزیون و روشن کرد کانال هارو میچرخوند تا یه فیلم پیدا شد

ارسلان، داشتم فیلم نگاه میکردم دستی روی سرم حس کردم

دیانا، دستمو رو موهای فرفریش گذاشتم دستم و تو موهاش رد می کردم
دیدگاه ها (۲)

رمان پادشاه زندگیم پارت ۸۸ارسلان، فیلم بعد ۱۵ دقیقه تموم شد ...

رمان پادشاه زندگیم پارت ۸۹دیانا، ارسلان ماهی گرفتگی بود داش...

رمان پادشاه زندگیم پارت ۸۶ارسلان، بریم دیانا، باهم رفتیم تا ...

رمان پادشاه زندگیم پارت ۸۵دیانا، ارسلاننارسلان، بیا نیومده ش...

رمان بغلی من پارت ۷۰ارسلان: الهی بمیرم سردشه بپوش من نمیخوام...

رمان بغلی من پارت ۶۵ارسلان: باشه باشه باور کردم برو بخواب لب...

رمان بغلی من پارت ۶۷ارسلان: توی ماشین نشستیم که از سرد بودن ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط