#پارت_دهم

راوی:هانا
بیخیال داشتم موسیقی گوش میدادم که یهو هندزفری از گوشم کشیده شد.
با تعجب سمت راستمو نگاه کردم، دیدم کسی نیس. سمت چپمو نگاه کردم، دیدم نه این قسمت ام کسی نیس.
به رو به روم نگاه کردم که دیدم مامان با اخم بدی جلوم واستاده.
لبمو گاز گرفتم و گفتم: آ..م چیزی شده مامان؟ آخه یه جوری اخم کردی یه لحظه احساس کردم کسی رو بی خبر به قتل رسوندم.
مامان: هانااا!! خیر سرت امروز اولین روز دانشگاه‌ته. دو ساعت دیگ باید اونجا باشیی.
شونه ای بالا انداختم و گفتم: آو فک کردم اتفاقی افتاده. کو تا ساعت هفت؟؟ حاضر شدن منم فوق‌ش ده دقیقه طول می‌کشه.
مامان: من دیگ کاری بهت ندارم! از الان همه چی‌تو آماده کن.
رفت سمت در که واستاد بهم نگاه کرد و گفت: آ راستی یادم رفت، هودی، کلاه و ازین چرتو پرتا ام نپوش. برات لباس گرفتم. به گوشه اتاق اشاره کرد که دیدم یه شنل کوتاه نخی آبی، با مقنعه مشکی و شلوار بگ لی.
میدونست از مانتو خوشم نمیومد و برام شنل گرفت.
لبخندی زدم و گفتم: آم.. باشه مرسی مهتابی.
چون اسم مامانم مهتاب بود، بهش میگفتم مهتابی (:
رفتم سمت آینه.
ابرو هامو شونه زدم و یکم ریمل زدم.
بعد کشیدن خط چشم و زدن برق لب، حاضر شدم.
دو لقمه صبحونه ام خوردم و سوار ماشینم شدم و رفتم.
ـــــــــــــــــ
راوی: ساتیار.
داشتم با هندزفری موسیقی که خونده بودم رو ادیت و درستش میکردم.
یهو دیدم  هندزفری از گوشم کشیده شد.
دیدم خشایار جلوم واستاده. اخم کردم و گفتم: این چه کاری بود؟
خشایار پوکر گفت: یه ساعته دارم صدات میکنم آقا برا من داره آهنگ گوش میده.
رایان میگه سریع آماده شو، امروز روز اول دانشگاه‌ست.
سری تکون دادم و رفتم حاضر شدم.
حوصله رفتن به دانشگاه رو نداشتم.
ولی مجبور بودم، موکل لانا گفته بود تو دانشگاه (....) تهران هست.
بعد این که حاضر شدم، ع اتاق رفتم بیرون.
مانیا حاضر شده بود داشت صبحونه رو آماده میکرد.
مانیا: سلام صبح بخیر.
-سلامی کردم و یه لقمه برا خودم گرفتم.
میلمو خیلی وقته که از دست دادم.
بلند شدم که مانیا گفت: چیزی نخوردی که...
ساتیار: میل ندارم. مرسی بابت صبحونه.
مانیا لبخند زد و با گفتن خواهش میکنمی شروع به خوردن کرد.
بعد این که همه آماده شده بودن، به سمت دانشگاه حرکت کردیم.
دیدگاه ها (۳)

بلک پینگگ🩷🖤☺️

اصلا هم واسه فشاری شدن کسی اینو نذاشتم🥸😏

#پارت_نهمبا جیغ رو به من گفت: فقطططط خفه شو خب؟ حساب تو یکی ...

#پارت_هشتمراوی: رایانآخ که من این ساتیار کره‌سگ رو یه بار مث...

{مافیای من}{پارت ۱۰}باشه عشقم بخواب کوک ویو همین طور مونده ب...

ویو ا/تبا آلارم کوفتی از خواب بیدار شدم رفتمwsکار های لازم ر...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط