سلام خیلی وقته نگفتم سلام

سلام ، خیلی وقته نگفتم سلام .
فکر کردم یادم رفته‌ باشه ، مث همه‌ چی اما یادمه ، سلام ...

هزار ساله حرف نزدیم،یعنی حرفی هم نبوده ...

صبح دوستت گفت حالم رو پرسیدی و نگرانی ، گفتم دو خط حرف بزنیم برات .‌‌‌..
نگران که نیستی ، می‌دونم .
دوستت این‌جوری گفت.

هوا بارونه این‌جا . صبح رفتم کوه ، مه بود.
تو بیراهه نشستم و آتیش روشن کردم و کتاب خوندم و مست کردم . مث قدیما . کتابش خیلی قشنگه ، اگه مث قبلنا بود تیکه‌های خوبش رو واسه‌ت میفرستادم میگفتم ببین این همینگوی پدسگ چقد خوبه، بعد تو واسم می‌نوشتی اما تو از همه بهتری ، قند تو دلم آب می‌شد ، اما هیچی مث قبل نیست ...

حالا واسّادم بغل پنجره به بارون نگاه می‌کنم. همه‌چی دوره ، یا من دور شدم از همه‌چی .

آقافروغی داره می‌خونه مث لاک‌پشت تو خودم قایم شدم .
من قایم نشدم ولی، نامرئی شدم ، مث یه مورچه‌ی سیاه رو یه سنگ سیاه تو یه شب سیاه. هستم اما به چشم نمیام.
آدم اگه به چشم کسی که می‌خواد نیاد ، بعدش دیگه نامرئی میشه ...

کوتاهش کنم که حوصله‌ت سر نره.
مث قبل یه دونه‌ی پیزوری برفم
فقط مث قبل کف دست تو آب نمیشم . دستت دوره
خودت دوری
صدات رو یادم رفته از بس صدام نکردی ...

حالم رو پرسیده‌ بودی ، پرسیدن نداره ولی خوبم ...
هنوز زود گریه‌م می‌گیره

هنوز آدما رو می‌خندونم

هنوز شوخیای مزخرف می‌کنم و بعدش پشیمون میشم

هنوز حسود و کله‌خراب و دیوونم

هنوز وقتی بارون بیاد دلم تنگ میشه برای وقتایی که بارون میومد و پر می‌شدم از شوق دیدنت و گفتن جمله‌ی بیا بغلم سردمه ...

شما هم که حال خوبی داری ، خبرش رو دارم ‌.
خیلی وقته فهمیدم من از هرکی برم ، حالش بهتره .
حالا بخند و گوشواره شو به گوش دنیا که قشنگه ...

چه خوبه که حالم رو پرسیدی.
دلم تنگ شده‌بود واسه این که واست بنویسم، آخر نامه ست، ته حرفم تویی همیشه ...

👇

ای آدم ظریف خواستنی که مث زن شعرهای منزوی حتی نبودنت هم اعجازه ، هیچ‌وقت نگفتم برات که لبات سنگ مزارم بود ، رفتی و شدم میت بی کفن بی گور...

اگه شد گاهی از دور ببوس ، سردمه ...
دیدگاه ها (۱۵)

گاهی فقط بغلش کنید ...

احتمالا کنار پنجره یا در تراس ایستاده ایمست هوای دلخواه و نی...

یک : اطرافم پر از قربانی است. انسان‌هایی با انتخاب‌های متوا...

یک روز می‌فهمی قلبت دست از رویای کوچک مقدسش برداشته ...بعد ا...

#پارت۳ رمان اگه طُ نباشی یکی دیگه منم لباسا رو پوشیدم و یه آ...

بهم گفت, عشق ' مثل بازی می مونه. تو هر بازی یکی می بره یکی م...

دنیای ناشناخته: شروع از پایان

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط