ای عشق که پایان تو پایان زلالی ست
رویای تو سرمنشاء آشفته خیالی ست
هم دردی و هم عین دوایی ، و در آتش
سرگشته که مقصود فقط ، بی پر و بالی ست
یک درد چو درمان بکند رنج دگر را
زاید ، که علاجش لب مینای سفالی ست
محبوبه به فریاد سکوتم نرسیدی
لعنت به زمانی که در آن یاد تو خالی ست
هر شب بخیالت قدمی میزند این دل
دیدار مهیّا کن و بنگر به چه حالی ست...
#چوکبندر
@lovebandar
رویای تو سرمنشاء آشفته خیالی ست
هم دردی و هم عین دوایی ، و در آتش
سرگشته که مقصود فقط ، بی پر و بالی ست
یک درد چو درمان بکند رنج دگر را
زاید ، که علاجش لب مینای سفالی ست
محبوبه به فریاد سکوتم نرسیدی
لعنت به زمانی که در آن یاد تو خالی ست
هر شب بخیالت قدمی میزند این دل
دیدار مهیّا کن و بنگر به چه حالی ست...
#چوکبندر
@lovebandar
- ۳.۵k
- ۰۹ خرداد ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط