نالد به حال زار من امشب سه تار من

نالد به حال زار من امشب سه تار من
این مایه تسلی شب های تار من

ای دل ز دوستان وفادار روزگار
جز ساز من نبود کسی سازگار من

در گوشه غمی که فراموش عالمی است
من غمگسار سازم و او غمگسار من

اشک است جویبار من و ناله سه تار
شب تا سحر ترانه این جویبار من

چون نشترم به دیده خلد نوشخند ماه
یادش به خیر خنجر مژگان یار من

رفت و به اختران سرشکم سپرد جای
ماهی که آسمان بربود از کنار من

آخر قرار زلف تو با ما چنین نبود
ای مایه قرار دل بیقرار من

در حسرت تو میرم و دانم تو بی وفا
روزی وفا کنی که نیاید به کار من

از چشم خود سیاه دلی وام می‌کنی
خواهی مگر گرو بری از روزگار من

اختر بخفت و شمع فرو مرد و همچنان
بیدار بود دیده شب زنده دار من

من شاهباز عرشم و مسکین تذرو خاک
بختش بلند نیست که باشد شکار من

یک عمر در شرار محبت گداختم
تا صیرفی عشق چه سنجد عیارمن...

#عاشقانه
#خاص
دیدگاه ها (۹)

سکوت اگر نشانه‌ی رضا بُوَد،چگونه باور نکنم، سکوت گویای تو را...

برگریزان دلم را نوبهاری آرزوستشاخه خشک تنم را برگ و باری آرز...

بگذار که درحسرت دیدار بمیرمدر حسرت دیدار تو بگذار بمیرمدشوار...

چه گویمت که تو خود با خبر ز حال منیچو جان، ‌نهان شده در جسم ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط