بگذار که درحسرت دیدار بمیرم

بگذار که درحسرت دیدار بمیرم

در حسرت دیدار تو بگذار بمیرم

دشوار بود مردن و روی تو ندیدن

بگذار به دلخواه تو دشوار بمیرم

بگذار که چون ناله ی مرغان شباهنگ

در وحشت و اندوه شب تار بمیرم

بگذارکه چون شمع کنم پیکر خود آب

در بستر اشک افتم و ناچار بمیرم...

#عاشقانه
#خاص
دیدگاه ها (۰)

نالد به حال زار من امشب سه تار من این مایه تسلی شب های تار م...

سکوت اگر نشانه‌ی رضا بُوَد،چگونه باور نکنم، سکوت گویای تو را...

چه گویمت که تو خود با خبر ز حال منیچو جان، ‌نهان شده در جسم ...

از غصّه ها دست بکش،کمی لبخند به لب هایت بزن،پاهـــایت را بــ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط