زخم خوردن مهلک است. زخم خوردن از خودی و غیرخودی، در نبردی نابرابر. فکر کن در قبر شیشه ای دفنت کنند و ببینی دارند تجزیه شدنت را نگاه می کنند، نگاه می کنند، نگاه می کنند. یا با گریه، یا با لبخند، یا بی تفاوت. داری تمام می شوی و درد کنایه ها از درد دندانهای تیز موریانه های تنهایی مهیب تر است.
زخم خوردن مهلک است، از آن مهلک تر اما تماشای زخم خوردن کسی است که تنها جرمش این است که با تو مهربان بوده. با تو در یک قبر دفنش کرده اند. با تو ته یک چاه سقوط کرده. بی هیچ مجالی برای نجات خود. نگاهش کنی که درد بکشد و درد بکشد و درد بکشد. بی هیچ توش و توانی برای بر هم زدن بازی. نگاهش کنی که لابلای دردها هم باز با تو مهربان است.
آخ، دارم می بینمت آدم عبوس مزخرف. می بینمت. این روزهات سخت تیره است. دنیات جهنم، بهشتت بر باد، تنت مهجور، دلت خونین. اما بخند، با لبخند بمیر. اینجا برای هر ناله از درد، سرخوشانه هورا می کشند. یادت هست مادربزرگ دعا می کرد الهی که دشمن شاد نشوی؟ نمی دانست دشمن ترین دشمنت، خود تویی، به تمامی. حالا دیگر مادربزرگ مرده است، خدای مادربزرگ مرده است، همه مرده اند و تنها تو مانده ای و هلهله آدمخوارهای مشتاق کاسته شدنت.
نترس. نترس. نترس. به انگشتهای بلند و باریک و مهربان آدمی در دوردست فکر کن، یاد آن نوازشهای سحرگاه را خورشید کن و بیاویز گوشه تاریک ذهنت. بعد لبخند بزن. برهنه شو. سینه باز کن به روی تیرهای تازه، فریاد بکش اشهد انا هنوز زنده ام...
دیدگاه ها (۱)

یک طرف تختم هنوز همیشه سرد است. تو هنوز همیشه نیستی. و من هن...

اما ، خوب من ، این شهر بی تو معیوب است . سیاره بی خورشیدی می...

| تنگنا |مناطقی در زندگی وجود دارد که نامشان را تنگنا گذاشته...

زخم کهنه پارت ۴۶ تهیونگ هم حتما می آد بنابراین کیک رو برداشت...

برو بمیربمیر بمیر بمیر بمیر بمیر تو لیاقت شونو نداری! فقط ب...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط