میچکیازسقفخیالمهرشب

دیدگاه ها (۲)

#موج‌رودخانه‌راچون‌کمانچه‌برمی‌گیرم می گذارم بگذرند ابرها زو...

#شعرهایم‌دوستدارندیکبارتو را از نزدیک ببینند.کاش می شد شبیبه...

#قصه‌ےشبهاےعاشق‌آخرےداردمگر؟شبــــ سڪوتش انتها و اولی دارد م...

#غروب بود و هوایی که بوی باران داشتهنوز سایه ی خورشید بر زمی...

من هرشب:

خیالم راحت شد...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط