پارت
پارت 2
&:اوه خدای من یعنی قراره با آقای جنون ورزش کنیم؟ (خوشحال)
+: اگه آقای جنون معلم ورزشمون بود حاضر بودم کل روزمو ورزش کنم (خنده)
ات: نمیدونم واقعا کجای این الان خوشحالی داره (زیر لب )
ات:( بدون اهمیت به کسی از جام بلند شدم و به سمت سالن ورزش رفتم وارد سالن شدم و داخل رختکن لباسمو عوض کردم و روی نیمکت نشستم و به بقیه نگاه میکردم که مین هیوک اومد و کنارم نشست و نوشیدنی به سمتم گرفت)
ات :اوه ممنون (لبخند) ازش گرفت
مین هیوک: واسه چی تنهایی؟
ات :تنهایی رو ترجیح میدم تا اینکه بخوام با همچین آدمایی باشم
مین هیوک: اوه چرا؟ مگه تا به حال باهاشون حرف زدی؟
ات :نه.. ولی از کارا رفتارهایی که ازشون سر میزنه میشه تشخیص داد که چجور آدمی هستن
مین هیوک: خب ... از نظر تو من چجور آدمی هستم؟ (لبخند)
کوک :شما دوتا واسه چی نشستید؟ پاشید بیاید اینجا (جدی)
ات: بدون حرفی از جامون بلند شدیم و رفتیم
&:اوه خدای من یعنی قراره با آقای جنون ورزش کنیم؟ (خوشحال)
+: اگه آقای جنون معلم ورزشمون بود حاضر بودم کل روزمو ورزش کنم (خنده)
ات: نمیدونم واقعا کجای این الان خوشحالی داره (زیر لب )
ات:( بدون اهمیت به کسی از جام بلند شدم و به سمت سالن ورزش رفتم وارد سالن شدم و داخل رختکن لباسمو عوض کردم و روی نیمکت نشستم و به بقیه نگاه میکردم که مین هیوک اومد و کنارم نشست و نوشیدنی به سمتم گرفت)
ات :اوه ممنون (لبخند) ازش گرفت
مین هیوک: واسه چی تنهایی؟
ات :تنهایی رو ترجیح میدم تا اینکه بخوام با همچین آدمایی باشم
مین هیوک: اوه چرا؟ مگه تا به حال باهاشون حرف زدی؟
ات :نه.. ولی از کارا رفتارهایی که ازشون سر میزنه میشه تشخیص داد که چجور آدمی هستن
مین هیوک: خب ... از نظر تو من چجور آدمی هستم؟ (لبخند)
کوک :شما دوتا واسه چی نشستید؟ پاشید بیاید اینجا (جدی)
ات: بدون حرفی از جامون بلند شدیم و رفتیم
- ۱۸۴
- ۱۳ آذر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۳)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط