پارت 1
ات:(همه بچه ها با دیدنش خوشحال میشدن و باهم دیگه راجبش صحبت میکردن مثل اینکه فقط من اینجا بودم که با دیدنش روزم به گند کشیده میشد ... سریع وارد راهرو شدم و به سمت کلاسم رفتم که به محض وارد شدنم به کلاس پایی جلوی پام قرار گرفت و باعث شد بخورم زمین و کل کلاس شروع کردن به خندیدن)

جیمین: بهت گفتم پشیمون میشه (خنده)

ات :(از حرص دستمو مشت کردم و از جام بلند شدم و با نفرت تو چشاش خیره شدم)

ات :فکر کردی با اینکارو میتونی کاری کنی که ازت بترسم؟ (عصبی )

جیمین: فکر نمیکنم.... مطمئنم

ا. ت :هع مطمئن نباش چون......

&:اوه اوه بچه ها بشینید آقای جنون داره میاد

ات:( زبونم بند اومده بود و توان ادامه دادن حرفمو نداشتم... به سمت صندلیم رفتم و سرجام نشستم که با وارد شدنش از جامون بلندشدیم)

کوک: این زنگ ورزش دارید؟ (جدی )
همه :بله

کوک :خب آقای جین و و امروز نتونستن بیان زنگ ورزشتون با من هستش... همگی داخل سالن ورزش آماده باشید (جدی ) از کلاس خارج شد
لایک:25
کامنت:15
دیدگاه ها (۰)

Like:30Comment:20Follow:80

وقتی بچتون میگه مامان ماله منهنامجون: بابایی منم گناه دارم ز...

عشق تلخ شیرین

رمان j_k

اسم رمان : jk ✨ ویو ی ات: اومد جلوم و گفت کیفت اوفتاده خان...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط