سوز تب فراق تو درمان پذیر نیست

سوز تب فراق تو درمان پذیر نیست
تا زنده‌ ام چو شمع ازینم گزیر نیست

هر درد را که می نگری هست چاره‌ ای
درد محبت است که درمان پذیر نیست

هیچ از دل رمیده ما کس نشان نداد
پیدا نشد عجب که به دامی اسیر نیست

بر من کمان مکش، که از آن غمزه‌ ام هلاک
بازو مساز رنجه که حاجت به تیر نیست

رفتی و از فراق تو از پا در آمدم
باز آ که جز تو هیچ کسم دستگیر نیست

سهل ست اگر گهی گذرد در ضمیر تو
صمیمی که جز تو هیچ کسش در ضمیر نیست...🦋🦋



#saharshehim 💖


#عاشقانه‌
#بهترینم
دیدگاه ها (۹)

عاشق‌ نشوم؟ دل‌ ندهم؟‌پس‌ به‌ چه‌ کوشم؟جز عشق ،دگر بهرِ‌ چه‌...

*◡꙰❁*🌟 داستان پندآموز. *دو دوست با پای پیاده از جاده ای...

شعرفراق یار خطاب به خیال یار باصدای استاد شهریار.در انتظار خ...

چنان گرفتـــــــــــــه ترا بازوان پیچکی ام که گویی از تو جد...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط