قلبم را جا گذاشتم

قلبم را جا گذاشتم...
میان خاطراتی که هر نیمه‌شب
از عمق زخم‌هایم می‌رویند و دوباره می‌میرند

گاهی خودم را می‌بینم
-غرق در تو؛
در تصویری که دیگر واقعی نیست..

اشک‌هایم آرام برمی‌گردند
مثل شبنم بر گلبرگ های پژمرده‌ی گذشته
و جان تازه‌ای به چیزی می‌دهند
که دیگر زنده نیست..

در میان عطر محو خاطره‌ها
و سرمای تنهایی،
گم می‌شوم...
شاید اگر سکوت این شب تمام شود
خودم را -حتی برای لحظه‌ای
پیدا کنم..
دیدگاه ها (۲)

..‏و یهو تبدیل شدم به کسی که دیر جواب می‌ده، تنهایی رو ترجیح...

تو را میان عطر گلبرگ‌های شبنم دفن کردم...جایی در عمق خاطرات ...

می‌خواستم از چشمان تو خودم را تماشا کنم‌شاید انطور که می‌بین...

can i get a kiss.. ?

چندپارتی

★هر بار از نو عاشق تو خواهم شد...★

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط