تو را میان عطر گلبرگهای شبنم دفن کردم

تو را میان عطر گلبرگ‌های شبنم دفن کردم...
جایی در عمق خاطرات قدیمی
میان قاب عکس‌هایی که سال‌هاست در غبار زمان نفس می‌کشند..

من،
هنوز هم میان سایه‌ی کسی که بودم
و پژواک کسی که هستم
گاه در انتهای آسمان گم می‌شوم...
نه برای تماشای قندیل‌های روشن ستاره
و نه برای خودنمایی ماه
بلکه برای مرور فصلی کوتاه از عمرم
-فصلی که با نگاهت نوشته شد
و نقطه‌ی پایانش،
بی‌آن‌که بدانی...
پایان من بود
دیدگاه ها (۱)

for the past..

نیلوفرانه دوستت میدارم نه مانند مردمانی که دوست داشتن را به...

..‏و یهو تبدیل شدم به کسی که دیر جواب می‌ده، تنهایی رو ترجیح...

قلبم را جا گذاشتم...میان خاطراتی که هر نیمه‌شباز عمق زخم‌های...

پارت 1

ای کاش میشد دلتنگی رو مثل یه بیماری درمون کردمیرفتیم دکتر و ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط