رمان پادشاه زندگیم

رمان پادشاه زندگیم

پارت ۶۲

دیانا، دستا مو روی ۲ طرف صورتش گذاشتم و گفتم پاشو بلیم

ارسلان، اگه شما از روی من پاشی چشم

دیانا، ای وای خاک تو سرم جای حساسم نشستم

ارسلان، خندیدم قربون حیات برم

دیانا، سریع لباسمو پوشیدم و لباسامم برداشتم

ارسلان، کت و شلوارم و برداشتم لباسمو پوشیدم

دیانا، ارسلان حلقه

ارسلان، اوکیه
دیدگاه ها (۰)

رمان پادشاه زندگیم پارت ۶۳دیانا، ارسلان بدو ارسلان، صبر کن ر...

رمان پادشاه زندگیم پارت ۶۴دیانا، جانم ارسلان، سلام عزیزدلم ...

رمان پادشاه زندگیم پارت ۶۱دیانا، بیدار شدم گوشیمو از رو میز ...

رمان پادشاه زندگیم پارت ۶۰ارسلان، منم گرفتمش تو بغلم بخواب ف...

پآرت15. دلبرک شیرین آستآد

P¹⁶ویو تینا از خواب با درد زیر دلم بیدار شدم دست تهیونگ دورم...

اسلاید اول لباس رزیو اسلاید دوم کفش رزیame: Heart lostPart:①...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط