مبارزه با الکل و تجربه زندگی پس از زندگی
من در آن زمان یک افسر پلیس جوان بودم و می خواستم خلأ وجود خود را با وجود الکل پُر کنم.
یادم میاد به همین وضوح که صدای شما را می شنوم، صدایی را شنیدم. صدا به من گفت: شما نمی توانید دو ارباب داشته باشید ! و من یادم هست که گفتم: من خدا را بندگی نمی کردم.
🔸همه چیز برایم مبهم بود! من از هوش رفته بودم. بعد از اینکه در کنار همسرم در بیمارستان از دنیا رفتم صداهای عجیب می شنیدم و تصاویر وحشتناک می دیدم. احساس می کردم روحم به جای تاریکی می رود، یک مه عجیب در همه جا، یک خلأ سیاه بود و من با تمام وجود وحشت کردم و عیسی «ع» را فریاد زدم.
مادرم به من کمک کرد او را درست مقابل صورت خود دیدم ...
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
#مادر
#وفات
#افسردگی
#خلأ
#تصادف
#تجربه
#تحول
#بازگشت
#آگاهی
#تجربه_نزدیک_به_مرگ
#زندگی_پس_از_زندگی
#عباس_موزون
🆔 @abbas_mowzoon
🆔 @abbas_mowzoon_links
یادم میاد به همین وضوح که صدای شما را می شنوم، صدایی را شنیدم. صدا به من گفت: شما نمی توانید دو ارباب داشته باشید ! و من یادم هست که گفتم: من خدا را بندگی نمی کردم.
🔸همه چیز برایم مبهم بود! من از هوش رفته بودم. بعد از اینکه در کنار همسرم در بیمارستان از دنیا رفتم صداهای عجیب می شنیدم و تصاویر وحشتناک می دیدم. احساس می کردم روحم به جای تاریکی می رود، یک مه عجیب در همه جا، یک خلأ سیاه بود و من با تمام وجود وحشت کردم و عیسی «ع» را فریاد زدم.
مادرم به من کمک کرد او را درست مقابل صورت خود دیدم ...
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
#مادر
#وفات
#افسردگی
#خلأ
#تصادف
#تجربه
#تحول
#بازگشت
#آگاهی
#تجربه_نزدیک_به_مرگ
#زندگی_پس_از_زندگی
#عباس_موزون
🆔 @abbas_mowzoon
🆔 @abbas_mowzoon_links
- ۲.۷k
- ۱۳ مهر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط