برایت گفته بودم؟ وقتی تو را می‌بینم، انگار هوا بوی عطر می‌گیرد، درخت‌ها سبز می‌شوند، و هزار بلبل مست در گوش‌هایم آواز می‌خوانند؟ گفته بودم؟ وقتی تو را می‌بینم انگار در هر زاویه‌ی آسمان رنگین‌کمان می‌نشیند، خورشید گرم‌تر می‌تابد و گل‌ها سرخ‌تر می‌رویند؟ ماه زیباتر و ستاره‌ها پرنورترند؟
آه... برایت گفته بودم؟ وقتی مخاطب حرف‌هایت نیستم و از مهربانی چشم‌هایت سهمی ندارم انگار سینه‌ی ابرها شکافته، باران می‌بارد، برف می‌آید، تگرگ می‌ریزد و هوا یخ می‌زند؟!
گفته بودم؟ وقتی تپش‌های قلبت از دوست داشتن نمی‌گویند و لب‌هایت با نامم رفاقت نمی کنند انگار زیر خروارها بهمن مدفون می‌شوم، نفس کم می‌آورم؟ می‌میرم؟
آه... برایت گفته بودم از زمستان؟ از بهار ... از پاییز؟ از اینکه آدم‌ها می‌توانند فصل‌ها را به بازی بگیرند با عشق... بی عشق!

#فرشته_رضایی

#سحر_محمدی
#کنسرت_افسانه
#عاشقانه_های_پاک
#عاشقانه_های_خاص
دیدگاه ها (۸)

خیال بباف، نفس بکش، کتاب بخوان، ذوق کن.به هر شکلی که می‌شود؛...

امان از اين عشق ها كه كهنه مي شوند،پير مي شوند در قلبمان،جا ...

رشت از اون شهرهاست که می‌شه برای بقیه تعریفش کرد.می‌شه توی ا...

هَمه قول موندن میدن،امّا همه سر قولشون نمیمونن...تکیه دادن ب...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط