- چہ شد در من…؟!
نمیدانم !
فقط دیدم ، پریشانم
فقط يك لحظه فهمیدم
كه خیلی دوستت دارم


«عآشقِ حآضر جَوآبی‌ات شُدم!
کِه هیچ دوستت دآرمی رآ
بی‌بوسه نَگذاشتی»
دیدگاه ها (۰)

جوانیم در این امید پیر شدنیامدی و دیر شد...

می‌خواستم از یادم نروی.. از تو نوشتم خط به خط.. از تو سرودم ...

‌- یک روز تو را از عمق قصه های هزار و یک شب بیرون می کشم وَ...

کاش همینی بشه که صائب تبریزی میگه:«آرامش است ؛ عاقبت اضطراب ...

♥️🍂سلام ای عطر مریم زیر باران! دوستت دارمخودت این ابر عاشق ر...

من عاشق چشمانت شدم نه عقلی بود و نه دلی چیری نمیدانم ازاین د...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط