و در آخر من به دنیا آمدم که
و در آخر من به دنیا آمدم که..
اشک هایتان را پاک کنمو بر سرتان دست نوازش کشم ؛ حرف هایی را زنم که تمامی عمرتان را در انتظار شنیدهشدنشان بودید ؛ دستهایَم را بهر در آغوش کشیدنتان باز کنم ؛ زیبایی هایتان را که به چشم اهدی نیامد ببینم و تحسین کنم ؛ زندگی ام را از برای شما دانم و فدایتان کنم ؛ لبخند هایی را بر لبانتان آورم که سالیان سال فراموش کرده بودید ؛ گوش سپارم به آن حرف هایی که هیچکس بخاطرتان گوش نپساریده بود
اری..
من بهر این ها به دنیا پا گذاشته ام ؛
اما ای کاش کسی هم بود که بهر من متولد شدهبود !
اشک هایتان را پاک کنمو بر سرتان دست نوازش کشم ؛ حرف هایی را زنم که تمامی عمرتان را در انتظار شنیدهشدنشان بودید ؛ دستهایَم را بهر در آغوش کشیدنتان باز کنم ؛ زیبایی هایتان را که به چشم اهدی نیامد ببینم و تحسین کنم ؛ زندگی ام را از برای شما دانم و فدایتان کنم ؛ لبخند هایی را بر لبانتان آورم که سالیان سال فراموش کرده بودید ؛ گوش سپارم به آن حرف هایی که هیچکس بخاطرتان گوش نپساریده بود
اری..
من بهر این ها به دنیا پا گذاشته ام ؛
اما ای کاش کسی هم بود که بهر من متولد شدهبود !
- ۳.۸k
- ۱۶ فروردین ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۱۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط