دل دلی را میبرد دل دل کنان در کوی دل
دل دلی دلبر که باشد دل رود بر سوی دل
دل دهم آن دلبری را دل برد از هر دلی
دلبری را دل دهم تا دل زند بر خوی دل
دل رباید هر دلی را هر دلی دلبری را
دل بران دل نهم تا دل دل نهد بر روی دل
گر دلی دل خون کند دل را بران دل دل مبند
دل که دلبندش شود بیهوده دل را درکوی دل
هر دلی دلبر نمای دلبر با دل میبرد آن دلی را دل بدان تا دل رود پهلوی دل
این دل دلخسته دل دل میکند تا دل دهد
عاقبت گم میشود درهای دل در هوی دل
دیدگاه ها (۲)

خدایا با عبادت گاهای در قلبم مدارا کن که من از خادمان هر عبا...

آفتابی شدی ای عشق !صفای قدمت ولی از حادثه ی تلخ خبر میدهمت خ...

ناخوش شده ام درد تو افتاده به جانم باید چه بگویم به پرستار ...

سراب

اشعار یزدان رستمی اصل

شعر دل دل یزدان رستمی اصل

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط