ما حتی خودمان هم نسبتمان را باهم نمیدانیم

- ما حتی خودمان هم نسبتمان را باهم نمیدانیم . .
نه منی ك از هزاران کیلومتر اینورتر لبخندش کنار دیگری را میبوسم .
نه اویی که بغض به هنگام بوسیدن کسی را قورت میدهد ؛
ما نسبت هایمان را نمیدانیم .
دل هایمان سند خورده به اسم همدیگر . .
ولی خودمان کنار دیگری .
بی تاب آغوش همیم . .
این بی تابی را حتی به زبان هم نمی‌آوریم .
هر شب دوستت دارم است که به عکس های هم میگویم ؛
ولی تاحالا گوشهایمان دوستت دارم نشنیده
از یکدیگر . .
لب هایمان رنگ دوستت دارم گفتن
به خودش ندیده .
به گمانم ما هیج نسبتی نداریم باهم .
میشد داشته باشیم .
اگر این غرور لعنتی اجازه میداد ؛
که نداد . . )!'
دیدگاه ها (۵)

داشتم‌ نفس نفس میزدم‌ یکی یکی ایستگاه های اتوبوس رو‌‌ رد میک...

ما هیچوقت بلد نبودیم دلبر باشیم..بلد نبودیم به موقع ناز کنیم...

تو تاریکي ِ شب داد میزدم؛داد میزدم به‌خاطر چیزایي که نتونستم...

- یه روز سر کلاس نیومده بود .نگرانش شدم هرچی زنگ میزدم جواب ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط