باح باح🫢
کاردن اومدددد..
انشرلی😔🥀
یکی رو هم نداریم برا ما لقب بزاره😂
#رمان_مافیایی
#اسباب_بازی_من
"ندا"
با دخترا توی حیاط بیمارستان نشسته بودیم و داشتیم حذف میزدیم و می خندیدیم.
که صدای یه نفر اومد..
سرم و برگردوندم که دیدم یه پسر غریبست که به نظر میرسه پرستار هم هست..
پسره_ببخشید مزاحم میشم..
ولی میخواستم بدونم میتونم چند لحظه وقت دوست انشرلی تونو بگیرم؟
ناتاشا_کاردن!!!!
پسره دستش و برد بالا و به صورتش چنگ زد..
به حق چیزای ندیده..
ماسک بود؟؟؟؟
من سکته کردممممم..فکر کردم پوست صورتش جدا شد!!!
وقتی که ماسک و برداشت کلا انگار لولو تبدیل شد به هلو..
ولی خب این انگار بیشتر تبدیل هلو به هلو تر بود...-
یه پسر مو چشم ابرو مشکی..
تبدیل شد یه یه پسره مو فرفری قهوه ایی رنگ که چشمای سبز و کشیده داشت..
پوستش هم سفیددد..
انگار مار پوست انداخته...
ولی..
اسمش اشناست..
کاردن_ناتاشا...دفعه ی بعدی واقعا یه بلایی سرت میارم..(بی حوصله)
عجب!!
ماسک و در آورد صداش هم عوض شد:/
ناتاشا_شغلته...پس بدون غر زدن کار هات و انجام بده کاردن.
یه نگار به ناتاشا کرد و گفت..
کاردن_چشم انشرلی!
و بعد رفت..
اینا چرا همشون اخلاقی شبیه گاون؟
اصن این کی بود؟؟
عجبااا..
_این کی بود دیگه؟
سوفیا_یکی دیگه از زیر دستای سزار..
واقعا؟؟؟؟
پس تا الان کجا بوده؟
اصن کارش چیه؟
_اون چی کار میکنه؟
ناتاشا_جاسوس..
عاووووو..پس جاسوسه..
خب..
انگار اینجا هر کسی یه وظیفه ایی داره..
یه نگاه کوتاه به سوفیا کردم...
باید وقتی تنها شدیم ازش سوال کنم..
کلی سوال...
چون اگه نپرسم دیوونه میشم!!
کاردن اومدددد..
انشرلی😔🥀
یکی رو هم نداریم برا ما لقب بزاره😂
#رمان_مافیایی
#اسباب_بازی_من
"ندا"
با دخترا توی حیاط بیمارستان نشسته بودیم و داشتیم حذف میزدیم و می خندیدیم.
که صدای یه نفر اومد..
سرم و برگردوندم که دیدم یه پسر غریبست که به نظر میرسه پرستار هم هست..
پسره_ببخشید مزاحم میشم..
ولی میخواستم بدونم میتونم چند لحظه وقت دوست انشرلی تونو بگیرم؟
ناتاشا_کاردن!!!!
پسره دستش و برد بالا و به صورتش چنگ زد..
به حق چیزای ندیده..
ماسک بود؟؟؟؟
من سکته کردممممم..فکر کردم پوست صورتش جدا شد!!!
وقتی که ماسک و برداشت کلا انگار لولو تبدیل شد به هلو..
ولی خب این انگار بیشتر تبدیل هلو به هلو تر بود...-
یه پسر مو چشم ابرو مشکی..
تبدیل شد یه یه پسره مو فرفری قهوه ایی رنگ که چشمای سبز و کشیده داشت..
پوستش هم سفیددد..
انگار مار پوست انداخته...
ولی..
اسمش اشناست..
کاردن_ناتاشا...دفعه ی بعدی واقعا یه بلایی سرت میارم..(بی حوصله)
عجب!!
ماسک و در آورد صداش هم عوض شد:/
ناتاشا_شغلته...پس بدون غر زدن کار هات و انجام بده کاردن.
یه نگار به ناتاشا کرد و گفت..
کاردن_چشم انشرلی!
و بعد رفت..
اینا چرا همشون اخلاقی شبیه گاون؟
اصن این کی بود؟؟
عجبااا..
_این کی بود دیگه؟
سوفیا_یکی دیگه از زیر دستای سزار..
واقعا؟؟؟؟
پس تا الان کجا بوده؟
اصن کارش چیه؟
_اون چی کار میکنه؟
ناتاشا_جاسوس..
عاووووو..پس جاسوسه..
خب..
انگار اینجا هر کسی یه وظیفه ایی داره..
یه نگاه کوتاه به سوفیا کردم...
باید وقتی تنها شدیم ازش سوال کنم..
کلی سوال...
چون اگه نپرسم دیوونه میشم!!
- ۱.۸k
- ۰۲ آذر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط