سلطانقلبم

#سلطان‌قلبم...
کجایی... ؟
تمام من تمام تو را، از شب و ماه وستاره و هستی می طلبد
قهرمان سرزمین های خیالم ، کدامین جاده را برای فاصله برگزیدی...؟
مثل تمام روزهای دوری، دلگیر اما صبورم
قشنگی عشق به ابدی بودن اما نرسیدن است
چه فرقی می کند باشی یا نباشی، تو را تا انتهای زندگی ام دوستت دارم
من دل به دریایی زدم که می دانم سرانجامش غرق شدن در موج وحشی آن است
به تو به تمام خواستنم نمی رسم، اما چه زیباست تو را تا ابد دوست داشتن
اینجا بی تو به یاد تو پرسه زدن را به خندیدن با دیگری ترجیح می دهم
هوای آسمان اینجا همیشه آبانیست ، تو آنجا در مرداد ناتمام بی انتهایی
کجایی... ؟
سلطان همیشگی قلبم
تو آنجا مسرور از زمانه، من اینجا محزون از نرسیدن ها، نشدن ها، نبودن ها
بی تو سیاه پوش داغی ابدی و جاودانه اما شیرین ام
بی تفاوت به تقویم به روزهای تازه که می آیند، من هنوز در آن روزها دیروز پرسه می زنم، زندگی می کنم
تو چطور به آنجا گذر کردی؟ گذشته پر وسوسه را مرور کرده ای؟ در خواب و خیالت مرا با همان لحن زیبای جانم صدا کرده ای؟
من اینجا بی تو بی کسم، مات و مبهوت آینده ای بی سرانجامم
چه زیبا گفت:
بغض من محال جایی غیر شونه تو باشه
گریه ای را دوست دارم که در آغوش تو باشه
سلطان قلبم چه باشی چه نباشی، چه تلخ چه شیرین، چه سخت چه آسان
دوستت دارم...
واین حکایت تا ابد باقیست...
پ ♡ ن
چشم‌هایت را
می‌بوسم ...
و می‌دانم
هیچ‌کس،
هیچ‌گاه،
در هیچ لحظه‌ای
از آفرینش،
آن‌چه را که من
در گرگ و میشِ نگاهِِ تو دیدم، نخواهد دید.
چشم های تو به مانند مرواریدیست درون صدف پلک هایت وقتی پلک میزنی درخشش و زیبایی چشمانت تنها و تنها دل من را نشانه میگیرد و خدا میداند چقدر تیر انداز خوبیست که هربار باز و بسته شد ددلم را به سوی خودش کشید(:
دل من حتی اگر از آهن و فولاد هم میبود چشمان تو آهن ربا میشدند و دل من را به سوی خودشان میکشیدند
همین است که نمیتوانم به غیر از چشمان تو به چشمان دیگری فکر کنم
چه داری زیر آن ابرو که دل بردی از این صادق
چه کردی با من صادق که گشتم این چنین عاشق...
#ویسگون
#بندرعباس
#هرمزگان‌زیبا
#چوک‌بندر
#ابراهیم‌منصفی_رامی‌جنوب